کُلد اوپن چیست؟ چطور کُلد اوپن بنویسیم؟

کُلد اوپن چیست؟ چطور کُلد اوپن بنویسیم؟

کلد اوپن (که دنباله پیش‌نمایش نیز نامیده می‌شود)، معمولاً در تلویزیون و سینما استفاده می‌شود و بلافاصله بینندگان را در میانه داستان قرار می‌دهد و تیزری از روایتی در آینده ارائه می‌کند.

فهرست مطالب:

• کُلد اوپن چیست؟
• ۵ نمونه از کُلد اوپن در فیلم و سریال های تلویزیون
• چطور برای فیلمنامه خود کُلد اوپن بنویسیم؟

کُلد اوپن چیست؟

«کُلد اوپن» که ترجمه لغت‌به‌لغت این اصطلاحِ فنی «شروع سرد» است.، یک تکنیک روایی در فیلم های سینمایی و تلویزیونی است که بینندگان را از همان پلان اول در کنش داستان غرق میکند. این تکنیک که به عنوان سکانس تیزر هم شناخته می شود، معمولاً شخصیت های اصلی را نشان میدهد و لحن داستان را معرفی میکند.

سریال های تلویزیون، کمدی‌ها و درام‌ها از کلد اوپن استفاده می‌کنند تا توجه مخاطب را از همان اول جلب کنند و نگذارند کانال را عوض کند. این کلد اوپن ها معمولاً قبل از آهنگ فیلم یا تیتراژ آغازین قرار میگیرند. در سینما، کلد اوپن ممکن است شخصیت اصلی را معرفی کند و مقدمه ای از داستان ارائه دهد. کلد اوپن می‌تواند به‌عنوان یک مقدمه مستقل عمل کند و مجموعه‌ای از رویدادها را معرفی کند، یا به‌عنوان یک تیزر از آنچه در آینده است عمل کند.

۵ نمونه از کُلد اوپن در فیلم و سریال های تلویزیون

کلد اوپن ها، بسته به مدیوم و ژانر فیلم، انواع مختلفی دارند:

سریال آفیس: آفیس به عنوان یک کمدیِ واقع شده در محل کار، اغلب از کلد اوپن هایی استفاده میکند که پیش پا افتاده بودن یک دفتر و پوچ بودن شخصیت های رنگارنگ آن را در تضاد و کنار هم قرار میدهد.

پخش زنده شنبه شب: پخش زنده شنبه شب یا «SNL» یک برنامه متنوع است، بنابراین کلد اوپن های آن هم به اشکال متفاوت عمل می کنند. هر قسمت از برنامه با یک حالت استندآپ کمدی آغاز می شود، و اغلب به رویدادهای جاری آن هفته می‌پردازد. این نمایش های کوتاه با ورود مجری که جمله همیشگی برنامه را میگوید به پایان میرسند: “این برنامه زنده از نیویورک و شنبه شب است!” تیتراژ آغازین پخش می شود و سپس مهمان مشهور برای مونولوگ خود روی صحنه می آید.

بازی تاج‌وتخت: این سریال درام از کلد اوپن برای افزایش تعلیق و به عنوان نوعی کلیف هنگر استفاده میکند. یک اپیزود ممکن است با یک صحنه پر تعلیق یا هوشمندانه شروع شود که یا حل نشده یا در نوعی راز به پایان میرسد. کلد اوپن در بازی تاج و تخت، گاهی اوقات یک فلش بک است.

بریکینگ بد: کلد اوپن های این سریال درام تلویزیونی، دنیای سریال را گسترش میداد و غنی میکرد و گاهی اوقات هیچ ارتباطی با داستان آن قسمت نداشت. در عوض، سکانس‌های آغازین تقریباً مانند فیلم‌های کوتاه مستقلی بودند که اطلاعاتی از قاچاق مواد مخدر یا جزئیات به ظاهر بی‌اهمیت ارائه می‌کردند که بعداً در سریال ظاهر می‌شدند و اهمیت پیدا می کردند.

مهتاب: در کلد اوپن این فیلم گروهی از پسران به دنبال شایرون (الکس هیبرت) هستند. مقدمه این فیلم برنده جایزه اسکار بلافاصله دو ویژگی کلیدی را در مورد شایرون بیان میکند: او در جامعه خود یک فرد بیگانه است و به ندرت احساس امنیت میکند.

چطور برای فیلمنامه خود کُلد اوپن بنویسیم؟

در سینما و تلویزیون، سکانس‌های تیزر اولین باری هستند که مخاطب شخصیت‌های اصلی را می‌بیند، با لحن اثر آشنا می شود و کشمکش ماجرا را مشاهده میکند. کُلد اوپن ها هم کلیشه های زیادی دارند – فلش بک، نمایش کوتاه، سکانس اکشن، بدل کاری. اینکه چه ساختاری به کُلد اوپن فیلمنامه خود بدهید، به آنچه می خواهید بیان کنید بستگی دارد. صرف نظر از ژانر، کُلد اوپنی که در فیلمنامه خود استفاده می کنید باید جذاب و مقرون به صرفه باشد.

از پنج پرسش اصلی استفاده کنید: کُلد اوپن شما در چند نما باید این چیزها را نشان دهد: چه کسی (شخصیت های اصلی)، چه چیزی (داستان)، چه زمانی و کجا (مکان) و چرا (کشمکش داستان) . صحنه آغازین ممکن است اکشن یا کمدی باشد، یا ممکن است فقط قهرمان شما را در حال حرکت در زندگی روزمره خود با جزئیات کوچک نشان دهد که جنبه های اساسی هویت او را آشکار می کنند.

کشمکش ایجاد کنید: برای ایجاد کُلد اوپن، به نیازهای قهرمان داستان، زمانی که به آن ها نیاز دارند و اینکه چرا نمی توانند به آن ها برسند فکر کنید. برای الهام گرفتن، نمونه های کُلد اوپن در فیلم ها یا سریال های تلویزیونی در ژانر خود را بررسی کنید. همچنین، خویشتن دار باشید: بخشی از جذابیت یک کُلد اوپن این است که فقط کمی از داستان را نمایش میدهد و به مخاطب یک خوراکی کوچک میدهد، نه یک وعده غذایی کامل. از زمان ظهور پلتفرم‌های استریم، فیلم‌نامه‌نویسان زمان بیشتری برای بازی با سکانس آغازین دارند—چون به آگهی های تبلیغاتی شبکه های تلویزیونی متکی نیستند، بنابراین کُلد اوپن می‌تواند از چند ثانیه تا ده دقیقه باشد.

تعلیق ایجاد کنید: به عنوان یک قانون سرانگشتی هنگام نوشتن درام، شما باید یک شخصیت، کشمکش یا خط داستانی را معرفی کنید اما بلافاصله آن را حل نکنید – این چیزی است که میتواند در بقیه قسمت ها یا فصل ها اتفاق بیفتد. ممکن است یک سری جوک‌ فضای کُلد اوپن را در یک سریال کمدی به خود اختصاص دهند، اما بزرگترین شوخی باید در پایان آن اتفاق بیفتد، درست قبل از اینکه تیتراژ ظاهر شود یا آهنگ پخش شود.