آیا رفتن به دانشگاه فیلمسازی ضرورت دارد؟
آیا رفتن به دانشگاه فیلمسازی ضرورت دارد؟
در این مقاله میخواهیم یک بار برای همیشه به این موضوع بپردازیم که آیا رفتن به دانشگاه و تحصیل در رشتههای مرتبط با فیلمسازی ضرورتی دارد یا خیر. البته باید بگوییم این دانشگاهها هرگز مایل نیستند که شما این مقاله را بخوانید.
اول از همه لازم است بگوییم که هر کسی میتواند به دانشگاه برود تا یک پزشک، وکیل، زیستشناس و … شود. اما با دانشگاه رفتن الزاماً هیچکس فیلمساز نخواهد شد!
بیایید چند توصیه از کارگردانان بزرگ سینما به علاقمند به فیلمسازی را بررسی کنیم:
استیون اسپیلبرگ : اگر این فرصت نصیبتان شد، میتوانید فیلمهای کوچک زیادی بسازید و شاید آن فیلمها را افرادی تماشا کنند که شما را برای ساخت یک موزیک ویدیو، تبلیغات و برنامه تلویزیونی و یا حتی برای ساخت یک فیلم سینمایی استخدام کنند.
جیمز کامرون : یک دوربین بردارید و شروع به فیلم گرفتن کنید. مهم نیست چقدر کوتاه باشد، مهم نیست چقدر بد و بیکیفیت باشد، مهم هم نیست که دوستان یا خواهرتان در آن بازی کند.
حتی اگر مجبور هستید، روی نوار ویدیویی فیلم ضبط کنید. اسم خود را به عنوان کارگردان روی آن بنویسید. حالا شما یک کارگردان هستید. بعد از این کار، تنها برای بودجه کار و دستمزدتان مذاکره خواهید کرد.
کوئنتین تارانتینو : تا امروز نظر من این است که… به جای رفتن به دانشگاه فیلمسازی، تنها یک دوربین تهیه کنید و سعی کنید یک فیلم بسازید.
استنلی کوبریک : … بهترین چیزی که فیلمسازان جوان باید انجام دهند این است که یک دوربین به دست بگیرند و هر نوع فیلمی که میشود بسازند.
شاید تصور کنید که این امکان وجود دارد که با آموزش حرفهای و استفاده از دوربین، بازیگران و فیلمنامه میتوان به یک فرد آموزش داد که چگونه تبدیل به یک فیلمساز لایق و شایسته شود (با این فرض که وی دارای پتانسیل و استعداد کافی باشد)، اما هیچ دانشگاهی با این مشخصات وجود ندارد.
در برخی از آموزشکدهها و دانشگاههای فیلمسازی، این امکان به افراد داده میشود که از همان ابتدا فیلمبرداری را آغاز کنند، اما این واقعاً آموزش هنری و فنی کارگردانی نیست.نمیشود از این طریق افراد حرفهای پرورش داد.
منظور ما از «آموزش»، آموزش قوی، مناسب و عملی مانند دیگر حوزههای آموزشی چون پزشکی و خلبانی است. به عبارتی دیگر، هیچ آموزشگاه فیلمسازی وجود ندارد که بتواند به شیوه تربیت خلبانان هواپیما، فیلمسازی و کارگردانی را تدریس کند.
دانشگاهها و موسسات آموزشی فیلمسازی از نظر اعتبار با یکدیگر تفاوت دارند، اما همه آنها در دو چیز مشترک هستند: هزینه تحصیل در آنها بسیار زیاد است و اینکه مطالب آموزشی را در قالب واحدهای درسی تقسیمبندی کردهاند که هر کدام از آنها توسط مدرسین مختلف آموزش داده میشود که فیلمسازی را سالها پیش کنار گذاشتهاند.
چرا افراد به دانشگاه فیلمسازی میروند؟
عجیب است که چرا عده بسیاری به دانشگاه فیلمسازی میروند؛ آن هم با وجود اینکه بااستعدادترین و موفقترین کارگردانان تاریخ سینما هرگز به دانشگاه نرفتهاند و یا از آن خارج شده و این مسیر را با همت خود پیمودهاند.
شاید دلیل اینکه افراد رفتن به دانشگاه فیلمسازی را انتخاب میکنند این باشد که آنها میخواهند مسئولیت این کار را بر عهده شخص دیگری انداخته و از بار سنگین امر کارگردانی شانه خالی کنند.
آنها وارد این مسیر میشوند و مدام به خود امید میدهند و با خود تصور میکنند که بعد از بیرون آمدن از دانشگاه، در عرض مدت کوتاهی و به طرز معجزهآسایی تبدیل به یک فیلمساز خواهند شد.
این تصور شبیه به تصور «قرص سحرآمیز» است که برخی دچار آن میشوند و فکر میکنند با خوردن قرصهای مختلف میتوانند بدن خود را مانند بدن یک بدنساز و ورزشکار کنند، درحالیکه برای رسیدن به چنین هدفی باید رژیم مناسب و دقیقی را رعایت کرده و تمرینات زیادی انجام داد.
افرادی که صرفاً به دانشگاه امید دارند، درست مانند کسانی هستند که به جای تمرین و زحمت فیزیکی، همه چیز را به قرصهای سحرآمیز میسپارند. هیچ کدام از این دسته افراد به هدفی که به آن امید واهی دارند نخواهند رسید، چرا که تنبل و ترسو هستند و کار درست را انجام نمیدهند.
مسئولیتپذیر باشید
حقیقتی که در تبدیل شدن به یک کارگردان موفق وجود دارد این است که باید خود شما مسئولیت آموزشتان را برعهده بگیرید. در اینترنت منابع آموزشی رایگان بسیار زیادی وجود دارد و کتابهای آموزشی نیز در این زمینه بیشمار است و قیمت زیادی هم ندارند.
در نهایت، اگر میخواهید یک فیلمساز بسیار حرفهای شوید، باید این را بپذیرید که محدوده سواد و آموزش خود را بدون محدودیت بزرگ کنید و برای اینکه از سطح متوسط به سطح حرفهای وارد شوید، به طور مرتب تمرین داشته باشید.
مسیر درست تبدیل شدن به یک فیلمساز، مستلزم بهبود مهارتها بوده و اینکه بتوانید به طور مداوم و سیستماتیک خود را به سطح بالاتری برسانید و به آموزشهایی که در دانشگاهها داده میشود دل نبندید.
حال بیایید به زندگی تعدادی از کارگردانان محبوب سینما نگاهی بیندازیم و ببینیم که آیا آنها وارد دانشگاه فیلمسازی شدهاند یا خیر.
جیمز کامرون : به دانشگاه فیلمسازی نرفت
استیون اسپیلبرگ : به دانشگاه فیلمسازی نرفت (در واقع بعد از آنکه به لطف فیلم کوتاهی که ساخته بود، برای ساخت یک فیلم تلویزیونی از طرف شرکت «Universal» استخدام شد، از دانشگاه انصراف داد)
ریدلی اسکات : به دانشگاه فیلمسازی نرفت (او در رشته طراحی صحنه تحصیل کرد که هیچ ارتباطی به دانشگاههای فیلمسازی سابق نداشت)
استنلی کوبریک : به دانشگاه فیلمسازی نرفت (داستان اولین سالهای فیلمسازی او بسیار جالب است. استنلی کوبریک را میتوان پدر فیلمسازان مستقل دانست. او در دهه ۵۰ میلادی زمانی که کار خود را شروع کرد وارد مسیری غیرقابل تصور در عرصه سینما شد)
فرانکو زفیرلی : به دانشگاه فیلمسازی نرفت
کوئنتین تارانتینو : به دانشگاه فیلمسازی نرفت (نظر او در این مورد: تا امروز نظر من این است که… به جای رفتن به دانشگاه فیلمسازی، تنها یک دوربین تهیه کنید و سعی کنید یک فیلم بسازید)
علاوه بر این لیست میتوان از «دیوید فینچر» (کارگردان باشگاه مشتزنی) و «پیتر جکسون» (کارگردان ارباب حلقهها) نیز نام برد که هیچ کدام به دانشگاه نرفتهاند.
اما دو کارگردان مشهور نیز که به دانشگاه فیلمسازی رفتهاند یکی «مارتین اسکورسیزی» و دیگری «جرج لوکاس» است.
ممکن است در ذهن خود، ورود یک کارگردان به دانشگاه فیلمسازی را دلیل موفقیت فیلمهای بعدی او استنباط کنید. در حقیقت، رفتن به دانشگاه الزاماً دلیل موفقیت یک کارگردان نیست و نگاه به فهرست افرادی که به دانشگاه نرفتهاند و با این وجود فیلمسازی را خارج از آن فراگرفته و تبدیل به کارگردان بزرگی شدهاند میتواند موید این مطلب باشد.
از طرفی، افرادی که دارای اشتیاق و استعداد بیشتری هستند، بیرون از دانشگاه میتوانند بهتر و بیشتر یاد بگیرند و زودتر به هدف خود برسند و درگیر مسائل مربوط به دانشگاه و سیستم یادگیری کند و ناکارآمد آن که تنها به فکر خروجی دادن افراد تحصیلکرده است نشوند.
اینکه دو تن از کارگردانان بزرگ و بااستعداد دنیا یعنی «استیون اسپیلبرگ» و «جیمز کامرون» بدون داشتن تحصیلات دانشگاهی در زمینه فیلمسازی و به طور کاملاً مستقل، وارد این کار شدهاند بسیار قابل توجه است.
«اسپیلبرگ» در چندین کلاس دانشگاهی حضور داشته، اما زمانی که یک قرارداد کارگردانی هفت ساله با شرکت «Universal Studios» میبندد، بلافاصله از دانشگاه انصراف میدهد.
توصیههای استیون اسپیلبرگ برای فیلمسازان با اشتیاق
«اگر این فرصت نصیبتان شد میتوانید فیلمهای کوچک زیادی بسازید و شاید آن فیلمها را افرادی تماشا کنند که شما را برای ساخت یک موزیک ویدیو، تبلیغات و برنامه تلویزیونی و یا حتی برای ساخت یک فیلم سینمایی استخدام کنند.»
همانطور که میبینید نظر «اسپیلبرگ» این است که خودتان دست به کار شوید تا زمانی برسد که ارزش کارتان تا حدی بالا برود که به عنوان یک کارگردان استخدام شوید. او در هیچ جا به تحصیل در دانشگاه فیلمسازی اشارهای نمیکند و قطعاً میداند که کارگردان واقعی چگونه ساخته میشود.
واقعیتهای دانشگاه فیلمسازی
حالا بیایید به چند واقعیت غیرقابل انکار در مورد دانشگاهها و موسسات آموزشی فیلمسازی بپردازیم:
-
تحصیل در دانشگاههای فیلمسازی بسیار گران است
مخارج دانشگاه فیلمسازی به خصوص در ایالات متحده آمریکا، به طرز مضحکی زیاد است. مسئولین این دانشگاهها خود نیز میدانند که خروجی دانشگاه الزاماً فیلمسازان موفق نخواهند بود و ارزش کار دانشگاه نیز به اندازه هزینههایی که از دانشجو دریافت میشود نیست. دانشجویان این دانشگاهها عمدتاً مجبور هستند برای تأمین هزینهها، شغلی را انتخاب کنند که هیچ ربطی به فیلم و دوربین و لنز ندارد.
-
دانشگاههای فیلمسازی، دانشجویان را به طریقی که باید آموزش داده شوند، آموزش نمیدهد
همانطور که در بالا اشاره کردیم، حرفه کارگردانی فیلم نیز در اصل باید مانند سایر تخصصها مانند دندانپزشکی و مهندسی به گونه صحیح و منحصر به فرد خود آموزش داده شود، اما به دلایلی این اتفاق نمیافتد و به جای آن، به فیلمسازی به عنوان یک موضوع آکادمیک نگاه میشود که باید در قالب واحدهای درسی و به طور جداگانه تدریس شود.
قسمتی از مشکل در این نوع رویکرد را میتوان اینطور بیان نمود که کارگردانی یک مهارت بسیار جامع است که نمیتوان ساختار آن را شکست و به اجزای کوچکتری تبدیل نمود.
در عوض، کارگردانی چیزی است که به تدریج میتوان در آن بهتر و بهتر شد، اما این کار به سالها زمان و انجام کارهای متوسط نیاز دارد تا در زمان مناسب به موفقیت بزرگ برسد و درست مثل دوچرخهسواری، بعد از آن نقطه همیشه همراه شما خواهد بود.
باید توجه داشته باشید که قبل از آن نیز و به خصوص در دورههای ابتدایی، کار شما ممکن است به طرز خجالتآوری ضعیف و افتضاح باشد و همین باعث میشود بیشتر افراد انگیزه ادامه کار و یادگیری را از دست بدهند. شاید این برای بسیاری از مدرسین دانشگاه فیلمسازی خوشایند نباشد.
-
ایجاد ارتباطات سازنده در دانشگاه فیلمسازی خیالی باطل است
بیشتر فارغالتحصیلان دانشگاه فیلمسازی حتی یک روز هم در یک پروژه فیلمسازی استخدام نمیشود. پس نباید انتظار داشت که دانشگاه یا افراد داخل دانشگاه امیدی برای راهیابی شما به پروژههای فیلمسازی باشند.
-
دانشگاه فیلمسازی به شما امکان دسترسی به تجهیزات فیلمسازی را میدهد (صحیح اما نامربوط)
واقعیت این است که به عنوان بخشی از هزینهای که در دانشگاه فیلمسازی میکنید، میتوانید به تجهیزات مربوط به فیلمسازی دسترسی داشته باشید اما این دانشگاهها دیگر اجازه دسترسی به تجهیزات را برای فیلمسازان جوان فراهم نمیآورند.
فراموش نکنید که این روزها به راحتی میتوان با داشتن یک دوربین «DSLR» میتوان در حد فیلمهای سینمایی تصویربرداری کنید.
-
بازخوردهای باارزش و سازندهای دریافت نخواهید کرد
فیدبک و بازخوردهایی که از اساتید دانشگاه فیلمسازی دریافت میشود عموماً به درد نخور یا حتی خطرناک هستند. بازخوردهایی که واقعاً به آنها نیاز دارید را باید از افرادی دریافت کنید که کارگردانان را استخدام میکنند.
برای فیلمهای سینمایی، این افراد تهیهکنندهها یا کسانی هستند که فیلم را در پشت صحنه مدیریت میکنند (افرادی که تأمین مالی فیلم را بر عهده دارند). برای تبلیغات تلویزیونی، از تهیهکنندههای اجرایی (که کارگردانان جدید را وارد کار میکنند) و نیز آژانسهای تبلیغاتی (که تصمیمی میگیرند چه کسی تبلیغ تلویزیونی آنها را کارگردانی کند) نظر بخواهید.
برای هر موضوع دیگری نیز باید به افرادی مراجعه کنید که ارتباط مستقیمی با کارگردانان دارند.
اگر فیلمهای تبلیغاتی (از نوع spec spot) میسازید و میخواهید نظر دیگران را در مورد آنها بدانید، چرا باید به یک دانشگاه فیلمسازی پول بدهید تا شاید در آنجا از استاد بازنشسته خود سوال کنید که احیاناً بیست یا سی سال پیش یک جایزهای هم برده باشد.
به جای اینکار، با یک تهیهکننده اجرایی مشورت کنید که کارگردانان را جابهجا میکند و یا از یک آژانس تبلیغاتی که هر هفته برای ساخت تبلیغات، کارگردانان جدیدی را به خدمت میگیرد.
-
من آنقدر باهوش نیستم که فیلمسازی را خودم یاد بگیرم
شاید نظر برخی از دانشجویانی که به دانشگاه فیلمسازی رفتهاند همین باشد. اگر چنین طرز فکری دارید، باید بگوییم که فیلمسازی اصلاً مناسب شما نیست. فیلمسازی یک کار پرزحمت، مستقل و کاملاً متکی به ابتکار عمل است.
اگر نمیتوانید یک دوربین بردارید، چند کتاب بخوانید، فیلمهای مختلف را تماشا کنید و به طور مرتب مهارتهای خود را با تمرین و تکرار افزایش دهید، هیچ آیندهای برای تبدیل شدن به کارگردان و فیلمساز نخواهید داشت.
اصلاً شاید این دلیلی بر این باشد که اشتیاق و علاقه شما برای این کار کافی نیست. به هر حال ادامه این مسیر نیاز به تلاش و پشتکار زیادی دارد.
حرف آخر
به دلیل ذات به خصوص حرفه کارگردانی و همه جانبه بودن آن، در نهایت باید بگوییم که اگر واقعاً تصور میکنید آنچه که برای تبدیل شدن به یک فیلساز ماهر نیاز است را دارید، نیازی به تحصیل در این رشته و رفتن به دانشگاه نخواهید داشت و در حقیقت، هزینه و وقتی که برای دانشگاه صرف میکنید، بازدهی مناسبی برایتان ندارد.
متقابلاً اگر در تبدیل شدنتان به یک فیلمساز با استعداد شک و تردیدی دارید، مطمئن باشید که هیچ دانشگاه فیلمسازی نمیتواند به شما کمک کند. حتی اگر آن را به صورت یک حرفه عملی تدریس کنند که البته این کار را نیز انجام نمیدهند.
در انتها میخواهیم منابعی را معرفی کنیم که میتوان از آنها به طور رایگان یا با هزینه بسیار اندکی استفاده کرد و مهارتهای فیلمسازی و کارگردانی را تا حد زیادی بالا برد:
-
یک دوربین ارزان قیمت تهیه کنید و علاوه بر فیلمبرداری با آن، در خصوص مواردی مانند نحوه کادربندی، فاصله کانونی و … مطالعه کنید.
-
کتاب «دستور زبان فیلم» (Grammar of the Film Language) را تهیه کنید. این کتاب برای یادگیری اصول فیلمسازی فوقالعاده است.
-
هر کتاب خوبی که در زمینه فیلمنامهنویسی پیدا کردید مطالعه کنید. یادگیری اصول فیلمنامهنویسی سخت نیست و با خواندن یک کتاب به اندازه یک ترم دانشگاه مطلب میآموزید.
مهمترینشون را نگفتی که اونم استاد هنرهای رزمی و سینما یعنی جکی چان است.
واقعا روشنفکرانه و عالی بود مطلبتون.ممنونم
حتما چون دانشگاه وقت تلف کردن هست و کلی درس عمومی در کنار درس تخصصی اون رشته گزاشتن که ربطی بهش نداره ولی آموزشگاه فقط درس های مهم که مخصوص خود فیلم سازی هست رو روش کار می کنن نه ریاضی و فارسی و دینی و غیرو خوبیش به اینه آموزشگاه که اون کارآموز حرفه ای تر می شه ولی تو دانشگاه شاید به فرعی و بی راهه بره