شکستن دیوار چهارم در فیلم و سریال های تلویزیونی چگونه است ؟
شکستن دیوار چهارم در فیلم و سریال های تلویزیونی چگونه است ؟
دیوار چهارم (Fourth wall)، یک سطح خیالی است که “مرز” کنش های روی صحنه را مشخص میکند. بازیگران با تصدیق “وجود تماشاگر” دیوار چهارم را می شکنند.
فهرست مطالب :
- دیوار چهارم دقیقاً چیست؟
- شکستن دیوار چهارم به چه معناست؟
- چرا فیلمسازان دیوار چهارم را می شکنند؟
- شش فیلم مشهوری که دیوار چهارم را می شکنند.
به طور معمول، اجراهای تئاتر، فیلمها و سریال های تلویزیونی به مخاطبان اجازه میدهند تا کنش یک داستان را با میزانی فاصله دنبال کنند. مخاطب به عنوان یک «ناظر» به دنیای خیالی داستان سرک میکشد و کاراکتر ها را از «بیرون» داستان مشاهده میکند. با این حال، گاهی اوقات نمایشنامه نویسان، فیلمنامه نویسان و کارگردانان این واقعیت معلق را با خطاب قرار دادن مخاطب بر هم می زنند. این کار به ” شکستن دیوار چهارم “معروف است.
دیوار چهارم دقیقاً چیست؟
صحنهی معمولی یک نمایش زنده تئاتر ، سه دیوار دارد که صحنه را در خودش جای داده است. دیوار چهارم در چنین صحنه هایی وجود ندارد، اما توسط بخش جلوی صحنه (پروسنیوم) القا میشود که گویی دیوار چهارمی هم هست- یک دیوار خیالی که «مرز» کنش های روی صحنه را مشخص میکند. مخاطب درست آن سوی دیوار چهارم می نشیند. در فیلم یا سریال های تلویزیونی ، دیوار چهارم جایی است که دوربین قرار دارد . اغلب اوقات، بازیگران در یک صحنه، به حضور دوربین یا تماشاگر اعتنا نمی کنند و طوری ادامه می دهند که گویی صحنه ، زندگی واقعی است و با دیواری که در حقیقت وجود ندارد ، طوری رفتار می کنند که انگار آنجاست.
شکستن دیوار چهارم به چه معناست؟
وقتی که در تئاترها، سریال های تلویزیونی و فیلمهای سینمایی دیوار چهارم شکسته میشود، بازیگران حضور مخاطب را تصدیق میکنند و مستقیماً با آن ها صحبت میکنند. وقتی هم که این کار را انجام می دهند، دنیای تخیلی داستان ، جای خود را به واقعیت اصلی این رسانه می دهد: یعنی این که گروهی از بازیگران در حال اجرای یک نمایش برای تماشاگران اجرای زنده یا دوربین هستند. بازیگران ممکن است از واقعیت ذهنی و تخیل خود خارج شوند و مخاطبی که در حال تماشای آن ها هست را مورد خطاب قرار دهند. وقتی این اتفاق می افتد، یعنی دارند دیوار چهارم را می شکنند.
چرا فیلمسازان دیوار چهارم را می شکنند؟
اکثر فیلمها و سریال های تلویزیونی هرگز دیوار چهارم را نمیشکنند، اما وقتی که این دیوار خیالی فرو میریزد و کاراکتر با مخاطب دنیای واقعی صحبت میکند، فیلمساز معمولاً هدف خاصی را در ذهن دارد و انجام این کار حتماً دلیل دارد:
- برای ارائه یک تفسیر شخصی در صحنه: گاهی اوقات بازیگران برای ارائه یک تفسیر شخصی و برداشت خودشان در مورد وقایع داستان ، به دوربین روی می آورند و آن را مورد خطاب قرار میدهند. از آنجایی که چنین خطاب مستقیمی اغلب «مضحک» تعبیر می شود، این تکنیک تقریباً همیشه در کمدی رخ می دهد. شکستن دیوار چهارم، مخاطب را از دنیای تخیلی داستان بیرون میکشد، بنابراین ممکن است با وضعیت بحرانی بیشتر درامها، فیلم های تریلر و فیلمهای اکشن مغایرت داشته باشد .
- برای اینکه به کاراکتر اجازه دهند یک مونولوگ درونی را بیان کند: یک کاراکتر ممکن است دیوار چهارم را بشکند تا نگاهی اجمالی به زندگی درونی خود داشته باشد. از آنجایی که این امر ، تعلیق ناباوری مخاطب را بر هم میزند، فیلم های داستانی به ندرت این کار را انجام می دهند. با این حال، در فیلمهای مستند، سوژههای مستند – یا حتی خود فیلمسازان – ممکن است دوربین را مخاطب قرار دهند و از طرف خودشان صحبت کنند.
- برای تاکید بر ساختگی بودن خود فیلم: بعضی از کارگردانان با پیروی از سبک هنرمند بزرگ تئاتر آلمان ،برتولت برشت (سبک فاصله گذاری) ، دوست دارند توجه مخاطب را به فرم هنری که دارند ارائه می کنند جلب کنند. بازیگران می توانند دیوار چهارم را بشکنند و تصدیق کنند که بخشی از یک اثر داستانی هستند. این امر توجه را به رابطه همزیستانه بین بازیگر و مخاطب جلب میکند و به طور مؤثر مخاطب را وارد اثر هنری می کند.
شش فیلم مشهوری که دیوار چهارم را می شکنند:
برخی از به یاد ماندنی ترین لحظات تاریخ فیلمسازی ، از طریق شکستن دیوار چهارم اتفاق افتاده اند. در این قسمت به چند نمونه خیره کننده از شکستن دیوار چهارم اشاره می کنیم :
- چرندیات (Horse Feathers) : در این فیلم کلاسیک که محصول سال ۱۹۳۲ و از برادران مارکس است ، سنت شکوهمند برادران مارکس یعنی ” اظهار نظر درمورد فیلم هایشان و به طور کلی در مورد صنعت سینما ” بار دیگر انجام میگیرد . گروچو مارکس دائم به طور مستقیم در طول فیلم با دوربین صحبت میکند، حتی به مخاطب هشدار میدهد که قسمتهای خستهکنندهای در راه است.
- مرخصی فریس بولر (۱۹۸۶): در این کمدی مشهور به کارگردانی جان هیوز، فریس بولر (با بازی متیو برودریک) داستان شیطنت های دوران نوجوانیش را روایت می کند و حتی در مقابل دوربین آواز می خواند.
- توپهای فضایی (۱۹۸۷): مل بروکس با تماشای فیلمهای برادران مارکس بزرگ شد و دیوار چهارم را فراتر از آنچه حتی گروچو و برادرانش به دست آورده بودند، پیش میبرد. در یکی از صحنه ها ، دارک هلمت (با بازی ریک مورانیس) واقعاً یک نوار ویدئویی از توپ های فضایی را تماشا می کند – فیلمی که خودش در آن حضور دارد. بروکس دیوار چهارم را در فیلم های دیگر هم شکسته، به ویژه در فیلم «زینهای شعلهور» .
- جهان وین (۱۹۹۲): در هر دو قسمت از سری فیلمهای جهان وین، مایک مایرز، فیلمنامهنویس و بازیگر اصلی فیلم به دوربین رو میکند تا هم در مورد اتفاقاتی که برای شخصیت او رخ میدهد و هم در مورد خود فیلم اظهارنظر کند – در یک نقطه میپرسد که آیا ممکن است بازیگر بهتری را برای بازی در نقش مقابل خودش استخدام کنید. (آرزویش برآورده میشود.)
- باشگاه مبارزه (۱۹۹۹): در Fight Club به کارگردانی دیوید فینچر، از خطاب مستقیم استفاده میشود. در ابتدا، شخصیت اصلی که توسط ادوارد نورتون بازی میشود، روایتی را درباره دوستش تایلر دوردن ارائه میدهد، اما همینطور که فیلم جلو میرود، نورتون تازه شروع به خطاب قرار دادن دوربین میکند.این به افشاگری های کلیدی در مورد شخصیت ها در نقطه اوج فیلم مربوط می شود.
- گرگ وال استریت (۲۰۱۳): کارگردان فیلم ، مارتین اسکورسیزی ، به ندرت در فیلم هایش دیوار چهارم را میشکند، اما ترجیح داده که کاراکتر لئوناردو دی کاپریو، جردن بلفورت، مستقیماً در این فیلم بیننده را مخاطب قرار دهد. این خصوصاً از این لحاظ جسورانه بود چون جردن بلفورت یک شخص واقعی است.
دیدگاهها (0)