مولف کیست؟ آشنایی با تئوری مولف
مولف کیست؟ آشنایی با تئوری مولف
مفهوم فیلمساز مؤلف – به عنوان هنرمند و آفرینشگر آثارش – ابتدا در اواخر دهه ۱۹۴۰ میلادی در فرانسه مطرح شد ، جایی که فیلمسازان و منتقدان به صنعتی شدن فیلمسازی در ایالات متحده و اروپا واکنش نشان دادند.
فهرست مطالب :
-
مولف کیست؟
-
تئوری مولف چیست؟
-
تفاوت بین کارگردانان مولف و سایر کارگردانان چیست؟
-
سه مولفه نظریه مولف
-
تأثیر تئوری مولف بر سینمای جهان
-
چهار فیلمساز مولف و فیلم های معرف آن ها
مولف کیست؟
واژه فرانسوی auteur به معنای واقعی کلمه در انگلیسی همان “مولف” ترجمه می شود. در حیطه سینما، کلمه مولف برای توصیف کارگردانی به کار می رود که سطح بالایی از تسلط را در تمام ابعاد یک فیلم داشته باشد . کارگردانان مولف عموماً در هر فیلم ، سبک منحصر بفرد و مشخص خودشان را دارند و اغلب در فیلمهای خود علاوه بر کارگردانی ، نقشهای دیگری مثل نویسندگی، تدوین و گاهی اوقات بازیگری هم دارند.
تئوری مولف چیست؟
فرانسوا تروفو ، فیلمساز، نظریهپرداز و منتقد سینمایی برجسته فرانسوی که به عنوان منتقد در ژورنال پرنفوذ فرانسوی «کایه دو سینما » (به فرانسوی :Cahiers du cinema به معنی دفترچههای سینما) مطلب می نوشت، مفهوم مولف را در مقاله خود در سال ۱۹۵۴ “Une suree tendance du cinéma français” (“گرایشی خاص در سینمای فرانسه”) ایجاد کرد .
تروفو در مورد فیلمهای چند فیلمساز جدید فرانسوی نوشت و آن ها را مولف نامید. او بین کارگردانان مؤلف و کارگردانان فیلمهای استودیویی تجاری و معمولی سینما تفاوت قائل بود – و آن ها را صرفاً میزانسن دهنده یا «کارگردانی» که فیلمنامهای که توسط هنرمند دیگری نوشته شده بود را کارگردانی میکند اعلام کرد. تروفو معتقد بود فیلمسازانی که بهترین فیلمها را میسازند، کسانی هستند که هم فیلمهای خود را مینویسند و هم کارگردانی میکنند و دیدگاه شخصی و منحصربهفردی دارند . تروفو این رویکرد را La politique des auteurs (خط مشی مؤلفین) نامید. ایده های تروفو در زمینه فیلم در یک دوره میان فیلمسازان فرانسوی پذیرفته شد که بخشی از آنچه او La Nouvelle Vague (آنچه انگلیسی زبانان آن را موج نوی فرانسوی می نامند) بودند.
تفاوت بین کارگردانان مولف و سایر کارگردانان چیست؟
فیلمسازان مؤلف فیلمهایی را مینوشتند و کارگردانی میکردند که از داستانهای سطحی فراتر میرفت ، سؤالات بزرگتری درباره وجود انسان مطرح میکرد و موضوعات عمیقتری را به شیوهای ظریف و ماهرانه کندوکاو میکرد. در حالی که اکثر کارگردانان معمولی ، فیلمنامهای که توسط یکی دیگر نوشته شده بود را به پرده سینما منتقل میکردند. مؤلفان معمولاً فیلمنامههای خود را خودشان مینویسند یا حداقل روی فرآیند نوشته شدن فیلمنامه نفوذ فراوانی دارند.
سه مولفه نظریه مولف :
اندرو ساریس، نظریهپرداز و منتقد فیلم نیویورک تایمز،درباره نوشته های تروفو مطلب نوشت ، آن را با جزئیات بیشتری گسترش داد و تعریف جامع تری از فیلمساز مولف ، بر اساس سه معیار اصلی بیان کرد : سبک بصری مشخص، مهارتهای فنی منحصربهفرد و دلالتهای معنای متعلق به فیلمساز.
-
مهارتهای فنی منحصربهفرد : فیلمسازان مولف باید از نظر توانایی و مهارت های فنی فیلمسازی در صدر کار خود باشند ! مؤلفان همیشه در چندین بخش ساخت فیلم خود دست دارند ، برای همین هم باید در همه ی حوزه ها به صورت حرفه ای عمل کنند.
-
سبک بصری مشخص: آنچه فیلمسازان مولف را از دیگر کارگردانانی که اتفاقا استعداد فنی هم دارند متمایز می کند، شخصیت و سبک بی بدیل آن هاست. وقتی به مجموعه آثار فیلمسازان مؤلف نگاه کنید، معمولا میتوانید یک سری تکنیکهای فیلمبرداری مشترک و مضامین ثابتی را ببینید که همیشه در حال بررسی شدن هستند. یکی از اصول اولیه تئوری مولف این است که مولفان فیلم هایی می سازند که بی تردید مال خودشان است. این شیوه در تضاد شدیدی با شیوه استاندارد کارگردانی استودیوهای آن دوره بود که صرفاً فیلمنامه را با بررسی و تغییری اندک روی صفحه سینما به تصویر میکشیدند .
-
و دلالتهای معنای متعلق به فیلمساز : مؤلفان فیلمهایی میسازند که دارای لایههای معنایی متعددی است و حرفهای بیشتری درباره وضعیت انسان برای گفتن دارد. فیلمهایی که توسط مؤلفان ساخته میشوند، از نمایشهای سرگرمیمحوری که توسط استودیوهای بزرگ تولید میشوند فراتر است تا در عوض ، دیدگاهها و افکار عمیق و منحصربهفرد فیلمسازان در مورد زندگی را آشکار کند.
تأثیر تئوری مولف بر سینمای جهان :
با از دست رفتن انحصار مطلق سیستم های استودیویی در اواسط قرن بیستم، تئوری مولف باعث پیدایش فیلمهای نویسنده-کارگردان محور شد. این فیلمها برخلاف جریان اصلی تجاری سینما و فیلم های سرگرم کننده هالیوود بودند و دیدگاههای متفاوت و اغلب با مضامین روایی تیرهتری را به تصویر میکشیدند .
ایده های تروفو در فرانسه باعث پیدایش سینمای موج نوی فرانسه شد . کارگردانانی مانند :
-
ژان لوک گدار (ازنفسافتاده، ۱۹۶۰)
-
انیس واردا ( کلئو از ۵ تا ۷, ۱۹۶۲)
در ایالات متحده، تئوری مولف نسل جدیدی از فیلمسازان را به وجود آورد تا داستان هایی را بگویند و فیلم هایی را کارگردانی کنند که به سبک فیلمسازان مولف فرانسوی نزدیک باشد . کارگردانان آمریکایی که در این زمان نظریه مولف را به کار بستند عبارتند از:
-
آرتور پن (بانی و کلاید، ۱۹۶۷)
-
مایک نیکولز (فارغ التحصیل، ۱۹۶۸)
-
استوارت روزنبرگ (لوک خوشدست، ۱۹۶۷)
این کارگردانان جوان آمریکایی ، بخشی از هالیوود نو بودند (دورهای در سینمای هالیوود است که از اواخر دهه شصت و با فیلمهایی چون بانی و کلاید ساخته آرتور پن، ایزی رایدر ساخته دنیس هاپر و فارغالتحصیل ساخته مایک نیکولز آغاز شد ) ، از تروفو الهام میگرفتند و بسیاری از شگردها و تکنیکهای موج نو فرانسه را به کار میبردند .
چهار فیلمساز مولف و فیلم های معرف آن ها :
-
اورسن ولز ، همشهری کین (۱۹۴۱): ولز یکی از اولین نمونههای فیلمسازی مولف را نوشت ، کارگردانی کرد و خودش هم در آن به ایفای نقش پرداخت . فیلمی که دستاوردهای فنی و سینمایی بی همتایی را (برای زمان خود) به نمایش میگذارد.
-
آلفرد هیچکاک، بدنام (۱۹۴۸): اگرچه هیچکاک فیلم بدنام را ننوشت ، اما منتقدان از آن به عنوان یک فیلم به یادماندنی در دوران رشد و کمال او به عنوان کارگردان یاد می کنند. هیچکاک در این فیلم از نماهای تراولینگ پیچیده ای استفاده میکند که به ویژگی اصلی فیلم هایش تبدیل شد و موقعیت او را به عنوان یک مولف واقعی تثبیت کرد.
-
اسپایک لی, کار درست را بکن (۱۹۸۶): اگرچه اولین فیلمی نیست که لی نویسندگی، کارگردانی، تهیه کنندگی و بازی در آن را بر عهده داشت ، اما فیلم «کار درست را بکن» به دلیل کاوش در تنش های نژادی در بروکلین، به عنوان یکی از بهترین فیلم های تمام دوران ها ثبت شده است. این فیلم در کتابخانه کنگره آرشیو شده و جایگاه لی را به عنوان یکی از تأثیرگذارترین مؤلفان تاریخ سینما تثبیت کرده است .
-
دیوید لینچ، مخمل آبی (۱۹۸۶): مخمل آبی، به نویسندگی و کارگردانی دیوید لینچ، بسیاری از موتیف های فیلمسازی لینچ، مثل خلق جهان های موازی و شخصیت هایی با ویژگی های غیرطبیعی را ایجاد کرد.
دیدگاهها (0)