نویسندگی با تکنیک تعلیق به سبک آلفرد هیچکاک
نویسندگی با تکنیک تعلیق به سبک آلفرد هیچکاک
«تونی لی مورال» نویسنده و فیلمساز مستند متولد ۱۹۷۱ در شهر هیستینگز انگلستان است. او بعدها به کالیفرنیا مهاجرت کرد و به مدت دو سال در شهرهای مونتهری و بیگ سور این ایالت ساکن بود که منبع الهامبخش او برای نوشتن آخرین کتابش به نام «The Haunting of Alice May» بوده است که در مارس ۲۰۱۹ به چاپ رسید. «تونی» تاکنون سه کتاب درباره «آلفرد هیچکاک» و سبک آثار او نوشته است.
«آلفرد هیچکاک» بدون شک استاد داستانسرایی است و کسیست که با استفاده از طرح داستان، کاراکتر، لوکیشن و صحنهپردازی قادر است داستانهای رازآلود، جنایی و دارای تعلیق را به شیوهای بسیار جذاب و درگیرکننده روایت کند.
در این مقاله چند تکنیک کلیدی برای نوشتن فیلمنامه تعلیق به سبک هیچکاک را از زبان «تونی لی مورال» میخوانیم:
-
«هیچکاک» کدام تکنیکهای تعلیق را به کار برده که مناسب نویسندگان داستانی است؟
«هیچکاک» به مخاطب خود بیشتر از کاراکتر اطلاعات میدهد و از این طریق تعلیق ایجاد میکند که من نیز در داستانهای خود از آن بهره میبرم. او میگفت: نمیتوانید از مخاطب انتظار داشته باشید که اضطراب داشته باشد، وقتی که هیچ چیزی برای اضطراب و دلواپسی وجود ندارد. برای مثال اگر در زیر تخت، بمبی وجود داشته باشد که قرار است پنج دقیقه دیگر منفجر شود و خواننده از آن آگاه بوده ولی کاراکتر از آن اطلاعی نداشته باشد، این پنج دقیقه زمان میتواند باعث ایجاد تعلیق شود.
-
تفاوت راز و معما با تعلیق چیست؟
«هیچکاک» استاد تعلیق بود و تفاوت راز با تعلیق در آثار نمایان است. «راز» در واقع یک فرآیند فکری است (مانند معماهای پلیسی)، درحالیکه «تعلیق» یک فرآیند احساسی است. در فیلم «Vertigo»، راز این است که شخصیت «مادلین» وقتی در حال تعقیب شدن بود، چگونه در هتل «مککیتیرک» ناپدید میشود ولی تعلیق این است که اگر «اسکاتی» متوجه شود که «مادلین» و «جودی» در واقع یک نفر هستند، چه اتفاقی خواهد افتاد.
-
میشود در این مورد بگویید که «هیچکاک» چگونه از صحنهپردازی برای جلو بردن داستان استفاده میکند؟
«هیچکاک» به این معروف است که در آثار خود از صحنهپردازی نه فقط به عنوان پسزمینه و بکگراند، بلکه برای پیشبرد داستانی که میگوید استفاده میکند. از نمونههای مورد علاقهام میتوانم به حمله هواپیمای کشاورزی به «کری گرانت» در فیلم «North by Northwest»، استفاده از آتش برای فرار از یک تئاتر در فیلم «Torn Curtain» و چرخش برعکس آسیابها در فیلم «Foreign Correspondent» اشاره کنم. شاید بتوان گفت بهترین استفاده از لوکیشن و فیلمنامه در فیلم «North by Northwest» و در صحنهای باشد که «کری گرانت» در حراجی است. او برای فرار از این موقعیت چه میکند؟ او عمداً قیمتهای غیرواقعی را در حراجی مطرح میکند تا دستگیر شود. این یک نمونه از استفاده هوشمندانه از موقعیت و مکان برای پیشبرد داستان بوده و نشان از همکاری مشترک «هیچکاک» با «ارنست لمن»، فیلمنامهنویس فیلمش دارد.
-
شما از چه تکنیکهایی برای همراه کردن خواننده با خود و خواندن ادامه کتاب استفاده میکنید؟
این به استفاده از تعلیق بازمیگردد که فرآیندی احساسی است و باعث میشود داستان هیجانبرانگیز باشد. معمولاً هر فصل داستان را با یک مورد نفسگیر و جذاب تمام میکنم تا خواننده علاقه پیدا کند که یک فصل دیگر هم به خواندن ادامه دهد. در مقابل، راز یک فرآیند فکری مثل رمان و معمای پلیسی است. ممکن است رازهایی وجود داشته باشد که در سراسر کتاب همچنان راز باشند و درباره برخی از آنها نیز توضیحی داده نشود. همانطور که هیچکاک گفته، نیازی نیست در یک داستان رازگونه به تمام سوالات پاسخ دهید. اینگونه بیننده یا خواننده مشتاق میشود که بداند چه اتفاقی افتاده و در پایان فیلم یا کتاب، درباره آن صحبت خواهد کرد. او این را «بحث یخچالی» (refrigerator talk) نامیده و به قول او این بحث در زمانی رخ میدهد که یک زوج از سینما به خانه برگشته و وقتی به سر یخچال میروند تا چیزی بخورند، در مورد داستان فیلم صحبت میکنند.
-
در نوشتن یک رمان تعلیقی، آیا به نظر شما این مهم است که پیچش داستانی ایجاد کرده و خواننده را غافلگیر کرد؟
قطعاً، وجود پیچشهای داستانی چیزی است که خواننده را علاقمند و مشتاق نگه میدارد. گاهی «هیچکاک» پیچشهای داستانی را زود افشا کرده و آنها را تا آخر کار نگه نمیداشت. نمونه بارز آن در فیلم «Vertigo» بود که در یک سوم پایانی فیلم متوجه میشویم که «جودی» همان «مادلین» است. نتیجه این افشاگری در داستان، ایجاد هیجانی مضاعف است و بیننده میخواهد بداند که اگر «اسکاتی» این مطلب را بداند چه خواهد شد و این تا پایان سرنوشتساز فیلم ادامه دارد.
-
آیا توصیه دیگری برای نویسندگانی که تکنیک تعلیق را استفاده میکنند دارید؟
کتاب بخوانید، فیلم ببینید و برای الهام گرفتن، به ژرفای زندگی خودتان وارد شوید. خواندن کتاب «The Haunting of Alice May» باعث میشود که بفهمم این مسئله چقدر برای من شخصی است. من آن را مبتنی بر ترسی که از غرق شدن در آب دوران کودکیام داشتهام، حسی که نسبت به زندگی پس از مرگ دارم و نیز علاقه و احساسی که نسبت به طبیعت دارم نوشتم.
دیدگاهها (0)