چطور یک داستان خوب بگیم ؟ توصیه هایی از جاد آپاتو
چطور یک داستان خوب بگیم ؟ توصیه هایی از جاد آپاتو
چه در حال تمرین برای شرکت در یک مصاحبه شغلی باشید، چه مشغول نوشتن یک فیلمنامه ، یا صرفاً بخواید یک داستان خوب تعریف کنید، این مقاله بهتون کمک میکنه و چیزای زیادی بهتون یاد میده . جاد آپاتو امروز نکاتی رو میگه که میتونید با توجه به اونا ، مهارت داستان گوییتون رو بهتر کنید .
فهرست مطالب :
- داستانِ ورود جاد به دنیای کمدی
- جاد اپتاو بهتون یاد میده که چطور در پنج مرحله یک داستان کمدی تعریف کنید!
- ۱٫ چاشنی خوشمزه اثرتون رو پیدا کنید!
- ۲٫ یه کاری کنید قابل درک باشه!
- ۳٫ با پایان شروع کنید .
- ۴٫ یه سری جزئیات خوب بهش اضافه کنید.
- ۵٫ شخصیت کمدی خودتون رو بسازید!
بیشتر بدانید : مسترکلاس جاد آپاتو
شما خودتون یک داستان عالی رو چطور تعریف می کنید؟ جاد آپاتو که قطعا تو این کار استاده .اون به عنوان یکی از بهترین داستان سرایان و پرطرفدار ترین ذهن های کمدی در این صنعت محسوب می شه و در خیلی از بزرگترین فیلمهای کمدی و سریال های تلویزیونی موفق یک دهه و نیم گذشته همکاری داشته ، از جمله فیلم هایی که کار کرده میشه به این موارد اشاره کرد : : باکره چهلساله ، باردار ، آدمهای بامزه ، لاشه قطار ، سوپربد ، ساقدوشها ، پایناپل اکسپرس و هر دو فیلم آکوامن .
داستان ورود جاد به دنیای کمدی :
جاد چون از خیلی از همکلاسی هاش جوان تر ، کوچیک تر و کمتر اهل ورزش بود ، مثل یک فرد بیگانه بزرگ شد . زمان زیادی رو به تنهایی سپری می کرد و از اینکه در سیستم فرهنگی بزرگ شده که فقط به افراد ورزشکار و خوش تیپ اهمیت میده خیلی عصبانی بود . جاد شیفته برادران مارکس (پنج برادر کمدین آمریکایی ) شد، برادران مارکس بهش یاد دادند که این سیستم رو زیر سوال ببره . اون موقع بود که متوجه شد این سیستم در واقع خیلی مزخرفه و کمدی بهترین راه تمسخر این وضعیته .
وقتی که مادر جاد یه شغلی در یک کلوپ کمدی پیدا کرد، جاد تونست به صورت رایگان وارد شه و اجرای استندآپ کمدین ها رو تماشا کنه . بعد از اینا ، یه برنامه رادیویی در ایستگاه رادیویی دبیرستانشون درست کرد و اسمشو گذاشت : Club Comedy که در اون برنامه ، با کمدینها مصاحبه میکرد و نکات و توصیههای زیادی از افرادی مثل ساندرا برنهارد و استیو آلن یاد میگرفت . جاد در اوایل کارش یاد گرفت که چطور اجاره خونهش رو بپردازه و همزمان برای رسیدن به آرزوهای کمدی خودش هم تلاش کنه – یه شغل ثابت پیدا کرده بود که بتونه زندگیشو بچرخونه، و بعدظهر ها فرصت داشته باشه خلاقیت هاشو بروز بده .
اما جاد، فراتر از هر چیز دیگری، داستان نویس خوبیه . و شما هم میتونید باشید. ! چه بخواید یک سخنرانی در TED داشته باشید و در اون ، داستان شخصی خودتون رو تعریف کنید ، چه در حال تمرین برای حضور در یک مصاحبه شغلی یا سخنرانی در جمع باشید، یا حتی بخواید یک رمان یا یک فیلمنامه بنویسید، با نکاتی که جاد امروز بهتون میگه، داستان نویس مطمئن تری خواهید بود .
جاد اپتاو بهتون یاد میده چطور در پنج مرحله ، یک داستان کمدی تعریف کنید!
۱٫ چاشنی خوشمزه اثرتون رو پیدا کنید .
وقتی دارید داستان میگید ، باید با مخاطبانتون ارتباط برقرار کنید. سعی کنید به داستان هاتون یه چیزی اضافه کنید که جاد بهش میگه : چاشنی ، یعنی یک لحظه یا دیالوگی که بیانگر یک حقیقتی انسانی باشه و قلب بیننده رو تحت تأثیر قرار بده ، اما به شوخ طبعی و شخصیت کاراکتر یا کاراکتر(های) دخیل در ماجرا هم پایبند بمونه .
جاد میگه : «این معمولاً همون کاریه که من سعی می کنم انجام بدم . «یعنی یک داستان صمیمانه و عالی بگم که شما رو تحت تأثیر قرار بده ، تا نشون بدم که مردم چطور تلاش می کنند رشد کنند، چطور تلاش می کنند تا خوشبختی رو پیدا کنند. و چطور هرجور شده به مشکلات غلبه میکنند .
۲٫ یه کاری کنید قابل درک باشه !
جاد عقیده داره که وقتی به عنوان یک کمدین ، شخصی تر بشید ، در واقع انگار دارید نظر شخصی خودتون در مورد یک مسئله رو بیان می کنید یا دارید یک مسئله در زندگی خودتون رو برجسته می کنید. در ادامه صحبتش این مثال رو میزنه و میگه : یکی از دو فرزندش به دانشگاه رفته. اون یکی دخترش که تو خونه است ، از این که تنهایی با جاد و همسرش تو خونه مونده خیلی ناراحته ، چون میگه وقتی چهار نفر باشیم یک خانواده رو تشکیل میدیم ، ولی الان که فقط سه نفر هستیم ، انگار فقط یه بچه داره یه زوج عجیب غریب رو نظاره میکنه!
جاد میگه این جوک ، یک جوک مشاهده ای کوتاهه . جاد یاد گرفته که این مخاطب هستش که به کمدین خط میده و بهش نشون میده که کدوم قسمت از یک شوخیش قابل لمس، قابل درک و معناداره . وقتی مخاطب خودش رو در داستان یا شوخی شما پیدا کنه و براش آشنا باشه، بیشترین خنده رو ازش خواهید گرفت.
یکی از روابط زندگی خودتون- مثلا با یک شریک ، فرزند، رئیس، کارمند یا دوست – رو تجزیه و تحلیل کنید و در همون مشاهده اولیه به دنبال یک شوخی باشید . حواستون باشه شوخیتون به فضا یا اطلاعاتی که مخاطب ازش هیچی نمیدونه ربط نداشته باشه – مثلا جوک شما نباید یک شوخی باشه که فقط یک عده از افراد ( مثلا یک کلاس دانشگاهی، یک شهر یا حتی یک کشور ) بخاطر دونستن یک سری از مسائل، متوجه طنز بودنش بشن و بقیه افراد خارج از اون حیطه که اطلاعات کافی رو ندارن، علت طنز بودن مطلب رو نگیرند .
۳٫ با پایان شروع کنید
شما میتونید با ساختن یک داستان حول محور نقطه اوج داستان خنده دارتون ، یک جوک رو به جوک های های زیادی تبدیل کنید. وقتی هسته اصلی داستانتون رو شناختید ، دیگه میتونید قسمت های مختلفش رو شرح بدید .
مثلا جاد تو ویژه برنامه ای که در نتفلیکس داره ، داستان اولین پرتاب توپش در بازی متس رو تعریف میکنه . نقطه اوج شوخیش رو همون اول مشخص میکنه : که توپ بیسبال رو خیلی ناشیانه پرت کرد .برای اینکه بیاد کل داستان رو حول محور این پرتاب ناشیانه که نقطه اوج این شوخی هست بسازه ،تمام لحظاتی که در نهایت به این لحظه خنده دار میرسه رو توصیف میکنه و استرس و سردرگمی خودش قبل از پرتاب رو به تماشاگران ربط میده. جاد یک تصویر دیگه هم میاره – یه عکس خیلی مسخره از خودش که داره توپو پرتاب می کنه – و اونو عمیقاً مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار میده و توصیف میکنه. همه این اجزای مختلف در نهایت به یک داستان ۱۰ دقیقه ای اضافه میشن .
۴٫ یه سری جزئیات خوب به کار اضافه کنید!
یک داستان خوب با استفاده از شخصیت های مکمل پربار و قویشه که مستحکم میشه . جاد به وضوح میگه این نقش مکمل ، بهترین دوست کاراکتر شماست. حواستون باشه ، جزئیاته که یک داستان رو خنده دار و منحصر به فرد میکنه .
تو فیلم باکره ۴۰ ساله، بیشتر کمدی حول محور فضای منحصر بفرد و ویژگی های شخصیتی متفاوت کاراکترها میچرخه . همه آدما رئیس دارند ! اما رئیس این باکره ۴۰ ساله به طرز ناشایستی وسواس جنسی داره . تو اکثر فروشگاههای استریو همیشه یه چیزی داره روی تلویزیون نمایش داده میشه ! اما فقط تو این فیلم جاد هستش که پخش بیوقفه دیویدی مایکل مکدونالد ، شخصیت پل راد رو دیوانه میکنه .
۵٫ شخصیت کمدی خودتون رو بسازید
در اجرای روی صحنه ، خلق یک شخصیت (پرسونای روی صحنه ) خیلی مهمه . شما میخواید که مخاطب نه فقط با چیزی که دارید میگید ، بلکه با شخصیت خودِ شما هم ارتباط برقرار کنه . اگر اجرای شما طبق برنامه پیش نرفت اون رو بپذیرید. یاد بگیرید که از منظری متفاوت به اعصابتون نگاه کنید و یه ترفند دیگه به کار ببرید .
زمانی که جاد جوان بود، کمدینهای کهنهکار بهش گفته بودند که هفت سال طول میکشه که شخصیت روی صحنهاش شکل بگیره ، پس با این واقعیت کنار بیاید که ممکنه مدت زمان زیادی فقط روی صحنه گند بالا بیارید و بهتون نخندن . صبور باشید و به کارتون ادامه بدید .
و در نهایت به این نکته هم اشاره کنیم که داستان های جاد خوب جواب میدن چون در عین بامزه بودن جدی هستند . میشه باهاشون ارتباط برقرار کرد و بهشون خندید . یه داستانی رو انتخاب کنید که درست بزنه تو خال- و در کنارش مخاطب رو بخندونه – اینطوری متوجه میشید که دیگه یاد گرفتید چطور یک داستان خوب تعریف کنید .
دیدگاهها (0)