۷ نکته در خصوص کارگردانی از نگاه مدرس دانشگاه کلمبیا و نیویورک
۷ نکته در خصوص کارگردانی از نگاه مدرس دانشگاه کلمبیا و نیویورک
ساختن یک فیلم کار آسانی نیست. فیلمسازی یک فرآیند طولانی و پیچیده است که مشکلات بسیار زیادی در طول مسیر آن وجود دارد. گاهی یادگیری با انجام کار و رفتن به دل ماجرا اتفاق میافتد. گاهی نیز کسی را در کنار خود دارید که در زمان لازم راهنماییهای خود را ارائه میدهد و مشکلگشایی میکند. برای همین در این مقاله میخواهیم توصیههایی را از زبان «آدرین ویس» فیلمساز موفق و مدرس دانشگاه درباره کارگردانی بشنویم؛ کسی که سالهای گذشته عمر خود را صرف تعلیم و تربیت کارگردانان موفقی در دانشگاه نیویورک و کالیفرنیا کرده است.
در ادامه مقاله هفت توصیه کلیدی و مهم را از زبان «آدرین ویس» میخوانید که البته فیلمسازی را تبدیل به یک کار آسان نخواهند کرد، اما قطعاً از شدت دشواری آن کم میکند.
-
بدانید که چرا فیلم میسازید
برای ساخت یک فیلم بلند سینمایی و مستند نیاز به تلاش زیادی است. پس داستان یا سوژهای را انتخاب کنید که عمیقاً درگیر آن هستید و با شما ارتباط زیادی دارد. این باعث میشود که در مسیر تهیه فیلمنامه پیشنویسهای متعددی را کار کنید و تلاش کنید تا سرمایه ساخت فیلم را بالا برده و در زمینه تولید و پس-تولید سرمایهگذاری و تدارکات بیشتری انجام بدهید. اگر درباره فیلم خود احساس مسئولیت دارید، اگر فیلمی که میسازید برایتان بسیار خاص است، سختیها را تحمل خواهید کرد و این در سایر دستاندرکاران فیلم نیز طنینانداز میشود.
اگر نگاهی به فیلمسازان بزرگ مانند «Barry Jenkins» (کارگردان Moonlight) یا «Maren Ade» (کارگردان Toni Erdmann) و یا «Martin Scorsese» بیندازید، میبینید که آنها همین روحیه و اشتیاق را در کار خود داشتهاند. باید فیلم خود را کاملاً باور داشته باشید تا بتوانید در طول سالیان آن را به مرحله تولید و عرضه برسانید. هنگامی که من در دانشگاه نیویورک تدریس میکردم، «Norman Jewison»، کارگردان کانادایی، برای صحبت به کلاس درس من آمد. او در آن زمان هجده سال داشت و چند فیلم جریانساز ساخته بود. یکی از فیلمهای مشهورش «In the Heat of the Night» بود. در این فیلم بازیگرانی چون «Sidney Poitier» به عنوان یک کارآگاه جنایی از فیلادلفیا و «Rod Steiger» به عنوان یک کلانتر سرسخت در میسیسیپی حضور داشتند و فیلم مربوط به اواسط دهه ۶۰ میلادی است.
به هر حال، در انتهای فیلم صحنهای وجود دارد که «Poitier» برای سوار شدن به قطار در حرکت است و «Stieger» چمدان او را با خود حمل میکند. این یکی از قویترین صحنههایی است که در این فیلم وجود دارد. تصور کنید کلانتر سرسخت سفیدپوست به گونهای تغییر و تحول پیدا میکند که چمدان مرد سیاهپوست را با خود حمل میکند. وقتی که «Jewison» این صحنه را برای کلاس تعریف میکرد، لحن و بیانش طوری بود که گویا کار تولید آن را ماه پیش به اتمام رسانده است. او صحنه را با جزئیات عالی و به گونهای دراماتیک تعریف میکرد. کارش فوقالعاده بود. حتی بعد از گذشت بیش از ۴۰ سال از تولید فیلم، هیچ نقطهای از آن برایش کهنه نشده و هیجانش را از دست نداده بود. آن روز من درس بزرگی از او گرفتم.
-
قبل از توسعه کامل فیلمنامه، برای تولید فیلم عجلهای نداشته باشید
این اتفاق همیشه در فیلمسازی رخ میدهد. خیلیها به سرعت، کار تولید فیلم را استارت میزنند. فیلمنامه را بدون کار زیادی سرهم کرده و شروع به فیلمبرداری میکنند و خیلی زود متوجه میشوند که یک جای کار اشکال دارد و فیلم به طریقی که در حال پیشبرد آن هستند چندان جالب و جذاب نیست. همین باعث میشود که انرژی کار از بین برود. شاید عجیب به نظر برسد اما گرفتن پول و جمع کردن گروه و شروع فیلمبرداری در مقایسه با داشتن یک ایده و توسعه درست آن کار بسیار سادهتری است.
اخیراً یک کتاب بودایی خواندم که جمله فوقالعادهای در آن بود: به آرامی عجله کنید. به عبارتی دیگر، برای رسیدن به اهدافتان زمان بگذارید تا به طور صحیح آنها را محقق کنید.
-
دستاندرکارانی پیدا کنید که یار و همراهتان باشند
وقتی داستانی ساختهاید که کاملاً با احساس و وجودتان آن را دوست دارید، همکارانی پیدا کنید که مانند خودتان نسبت به آن مشتاق و قابل اعتماد باشند.
یکی از تصورات غلطی که درباره فیلم وجود دارد و تمامی فیلمسازان میدانند که این تصور نادرستی است، این است که کارگردان مهمترین فرد در کار تولید یک اثر میباشد. خب واضح است که کارگردان نقش محوری دارد و قادر است جزئیاتی را در فیلم قرار دهد که هیچ کس دیگری نمیتواند. اما فیلمسازی یک کار دستهجمعی و تیمی است. برای ساخت یک فیلم به افراد زیادی نیاز است که همراه با مهارت و تجربه خود وارد کار شوند. و فرآیند انتخاب این افراد کاملاً متکی به تجربه و کیفیت کارشان است.
-
به کار خود عمق بیشتری دهید
بسیاری از کارگردانان تازهکار این ویژگی را دارند که میگویند: من نیازی به آمادهسازی از قبل ندارم و به صورت فیالبداهه و در لحظه ایدههایی به ذهنم خواهد رسید. نتیجه چنین طرز فکری این است که برای خود و سایر دستاندرکاران مشکلات زیادی ایجاد میشود. پس فراموش نکنید که آمادهسازی در هر مرحله از تولید، برای موفقیت فیلم ضروری است.
«Robert Bresson» فیلمساز فرانسوی در کتاب «Notes On Cinematography» جملهای دارد که میگوید: «در هر نقطهای (از کار) که هستید، عمیق بررسی کنید و به صورت سطحی از مسائل عبود نکنید. دو برابر، سه برابر (تلاش کنید) به عمق مسائل وارد شوید.». بیشتر افراد راجع به یک مسئله بررسی کمی انجام میدهند و از آن به راحتی عبور میکنند. به جای این باید «یک» ایده و فکر را لحاظ کرد و به درک کامل و جامعی از آن رسید.
وقتی در یک مسئله به عمق بیشتری میروید، چیزهای بیشتری به دست میآورید. برای مثال داشتن ارتباط خوب و همکاری با بخشهای کلیدی روند فیلمسازی باعث میشود که در رویکرد بصری فیلم تداوم بیشتری پیدا کند. پایداری و ثابت بودن لحن فیلم بسیار مهم است. این تعریفی است که میتوان از یک فیلمساز بزرگ ارائه داد. برای مثال فیلم «Moonlight» را به خاطر بیاورید. لحن این فیلم در سراسر آن بدون اشتباه و به طرز فوقالعادهای ثابت و مداوم است. این تصادفی نبوده و همیشه باید به یاد داشته باشید که هر انتخابی که انجام میدهید در ساختار و تمامیت فیلم به عنوان یک جزء عمل خواهد کرد.
«Sidney Lumet» کارگردان آمریکایی میگوید: «وقتی همه چیز خوب پیش میرود، از دیگران تمجید کنید، وقتی اوضاع سخت میشود، مسئولیت بپذیرید و فراتر از همه مطمئن شوید که همه از عوامل صحنه گرفته تا آهنگساز، روی فیلم کار میکنند». هر کسی که در صحنه حاضر میشود باید از جزئیات باخبر باشد، باید بداند که چرا شما در مورد فیلم اشتیاق دارید، باید به همان اندازه مشتاق باشد و مهارت و استعدادی را همراه خود بیاورد که شما آن را ندارید. همچین آنها باید کاملاً قابل اطمینان و اعتماد باشند.
-
مثل رئیسی باشید که دوست دارید داشته باشید و رهبری باشید که دوست دارید از او پیروی کنید
تصور دیگری که درباره کارگردانان وجود دارد این است که آنها مانند پادشاه و ملکه هستند و هر کس دیگری که برای فیلم کار میکند در خدمت آنهاست. برای خود من چنین چیزی کاملاً در تضاد با فرآیند فیلمسازی است و در واقع، یک کارگردان خوب باید در خدمت پروژه باشد.
انرژی کارگردان روی همه چیز تأثیرگذار است. نحوه برخورد با دیگران و رفتار شما روی همه افراد تأثیر میگذارد و آنها را دچار تغییر و تحول میکند. پس کارگردانی فرصتی فوقالعاده است تا با استفاده از آن بتوان بین افراد هماهنگی و هارمونی ایجاد کرد، برای آنها عشق، لذت و کمال هنری ساخت و باید دانست که این کار به طور کامل بر عهده کارگردان است. اگر رفتار صحیحی نداشته باشید، عوامل و دستاندرکاران فیلم از شما گریزان خواهند شد و به جای همکاری، نسبت به شما واکنش نشان میدهند. وقتی کارگردان عصبانی، ناراحت یا مضطرب باشد، افراد کارشان را به خوبی انجام نخواهند داد. کارگردان باید لحن مناسبش را خودش ایجاد کند.
-
با بازیگران و عوامل فیلم صمیمی باشید
این مورد کاملاً ساده است. سعی کنید در ابتدای روز با همه سلام و احوالپرسی گرمی داشته باشید و در انتهای روز نیز از همه تشکر کنید. این بخش مهمی از ایجاد روابط کاری برای شماست. اگر با حال و احوال بدی با دیگران روبهرو شوید، مانند این است که درون یک لیوان آب، یک قطره جوهر ریخته شود و این یعنی همه چیز تغییر خواهد کرد. اما اگر برای این کار وقت کافی بگذارید و رفتار مناسب و گرمی داشته باشید، میتوانید اشتباهات خود را نیز جبران کنید. من شخصاً ارتباط فیزیکی را دوست دارد. اگر سعی کنید با دیگران دست بدهید، آنها را در آغوش بگیرید و یا دست بر شانه آنها بگذارید رابطهتان با طرف مقابل مانند دو دوست خواهد شد. هم ما و هم دیگران انسانند و عاطفه و احساسات روی همه تأثیرگذار است.
میدانم این مورد شاید کمی افراطی باشد، اما به عقیده من وقتی عوامل فیلم در حال کار هستند، این مهم است که استفاده از تلفن را محدود کنید. وقتی شما مدام سرتان در گوشی و تلفن باشد، ارتباطتان با دیگران دچار مشکل میشود و نه فقط روی مسائل کاری بلکه روی زندگی نیز تأثیرگذار خواهد بود.
یکی دیگر از عقاید من این است که همیشه باید پتانسیل موجود در دیگران را نیز ببینیم و از آن استفاده کنیم. کارگردانی از جنبههای بسیاری مانند مدیریت است و این بدان معنی است که همیشه باید به دنبال بهترین چیزها در بازیگران و عوامل خود باشید. هر زمان که با کسی مشکلی داشتید خیلی ساده میتوانید آن را حل کنید. اغلب وقتی مشکلی وجود دارد ممکن است به خود بگویید که من باید این مشکل را حل کنم! و ناگهان از کوره درمیروید. اما اگر پیشقدم شوید و به فرد مقابل بگویید: «مشکل چیست؟ میتوانیم در این خصوص با هم صحبت کنیم؟» این به شما امکان میدهد که بفهمید مشکل از کجاست و در نهایت راهحلی مناسب برای آن پیدا کنید.
-
از پروسه کاری خود لذت ببرید
تمام افرادی که در حرفه فیلمسازی مشغولند از این کار واقعاً لذت نمیبرند. بسیاری از کارگردانان و عوامل فیلم در استرس و فشار هستند و در تمام مدت ساخته شدن فیلم چنین حالتی را تجربه میکنند. اول از همه باید بگوییم که چنین چیزی لذت از کار را از بین میبرد و بیشتر از آن، اضطراب تصمیمگیری را سخت میکند و همه میدانیم که روز یک کارگردان با گرفتن هزاران تصمیم مختلف سپری میشود.
به نظر من یک کارگردان باید این هدف و انگیزه را در خود به وجود آورد که ممکن است فیلمی که میسازد برای دنیا نفعی به همراه داشته باشد. وقتی هدف ما نفع رساندن به دیگران باشد، قادر خواهیم بود که خواستهها و دغدغههای خود را نیز در آن جای دهیم. همه چیز به پاسخ این سوال بازمیگردد که «چرا من این کار را انجام میدهم؟». اگر هدفتان این است که داستانی را بیان کنید که مردم با آن بخندند، به فکر فرو روند و یا احساساتی شوند، یا چیزی را به آنها نشان دهید که تاکنون ندیدهاند، سرسپردن به نیازهای پروژه آسانتر از دنبال کردن نیازهای خودتان است. به عبارت دیگر اگر فکر میکنید باید فیلمتان را بسازید تا ثابت کنید که یک نابغهاید، و همه این کارها برای خودتان است، باید بگویم که در حال فریب دادن خود و دیگران با یک تجربه منفی هستید.
این بخشی از باور یک هنرمند است و متأسفانه، فکر میکنم بسیاری از افراد (بسیاری از هنرمندان) اینگونه زندگی میکنند ولی این باعث شادی آنها نخواهد شد. تاریخ پر از هنرمندانی است که بسیار فقیر و بینوا بودهاند و حتی اگر کار خارقالعادهای میکردند باعث فلاکت دیگران میشد. من قویاً باور دارم که شما میتوانید شاد و خوشحال باشید و کارهای عالی نیز ارائه دهید و من چنین افرادی را بیشتر از هر کس دیگری تحسین میکنم.
یکی از چیزهایی که به من کمک کرده که در لحظه زندگی کنم و از آن لذت ببرم این است که فراموش نمیکنم که قطعاً یک روز خواهم مرد و نمیدانم آن روز چه روزی است. من سالهای پیش از این میتوانستم بمیرم. هیچ قطعیتی وجود ندارد و ما نمیدانیم که چه مدت قرار است با افرادی که در زندگیمان هستند زندگی کنیم. وجود چنین چیزی در ذهنم باعث میشود که هر اتفاقی که در هر لحظه برایم رخ میدهد را به فال نیک بگیرم. وقتی که آن لحظه سپری شود، ما دیگر آن را نخواهیم داشت. به خاطر داشتن اینکه هر لحظه ارزشمند است و خیلی زود میگذرد، یکی از بهترین راهها برای شاد زیستن و شکرگزار بودن است. این ذهنیت نه تنها بهترین ذهنیت برای زمانی است که خود را یک کارگردان میدانید، بلکه برای تمام دوران زندگی عالیست.
دیدگاهها (0)