سینما اسکولز

راهنمای فیلمنامه نویسی: چگونه اولین فیلمنامه خود را بنویسیم ؟

راهنمای فیلمنامه نویسی: چگونه اولین فیلمنامه خود را بنویسیم ؟

فیلمنامه ، یک اسکریپت با حداقل اشارات به حرکات و زوایای دوربین، نور و کارگردانی است. در این مقاله یاد می‌گیرید که چطور یک فیلمنامه خوب با قالب بندی و ساختار مناسب بنویسید.

 

فهرست مطالب :

  • فیلمنامه چیست؟
  • نحوه صحیح قالب بندی یک فیلمنامه
  • چطور یک فیلمنامه با ساختار سه پرده ای بنویسیم ؟
  • چطور یک فیلمنامه با ساختار هفت پرده ای بنویسیم ؟

 

آموزش نویسندگی برای تلویزیون توسط شاندا رایمز

 

یادگیری شیوه قالب بندی و ساختار یک فیلمنامه به زمان و حوصله به خرج دادن نیاز دارد. ولی با تمرین، می‌توانید فیلمنامه‌ای بنویسید که هم داستان جذاب و گیرایی داشته باشد و هم شسته و رفته و حرفه‌ای به نظر برسد و آماده ارسال به مدیربرنامه ها یا شرکت‌های فیلمسازی باشد .

 

فیلمنامه چیست؟

فیلمنامه یا اسکرین پلی ، متنی است که موقعیت (Setting) ، کاراکتر ها، دیالوگ ها و دستورهای صحنه فیلم ها و سریال های تلویزیونی را بیان می کند. فیلمنامه نویسان ابتدا یک فیلمنامه گمانی (فیلم‌نامه گمانی یک فیلمنامه تلویزیونی است که به صورت گمانه زنی نوشته شده ، به این معنی که توسط یک شبکه سفارش داده نشده است. نویسندگان از فیلمنامه گمانی برای نشان دادن استعداد و خلاقیت خود استفاده می کنند.) برای بررسی به شرکت های تولید فیلم و استودیوهای فیلمسازی ارسال می کنند. این فیلمنامه‌ها معمولاً حاوی حداقل اطلاعات در مورد زوایای دوربین، انتخاب نما، نور و جلوه‌های صوتی هستند. از سوی دیگر، شوتینگ اسکریپت یا فیلمنامه تقطیع یا دکوپاژ شده ، ممکن است حاوی اطلاعات دقیق تری از نحوه فیلمبرداری و کارگردانی باشد. کارگردانان به شدت به فیلمنامه دکوپاژ شده خود پایبند هستند. تا زمانی که فیلم‌نامه گمانی به یک فیلمنامه دکوپاژ شده تبدیل شود،یک عالمه بازنویسی و بازنگری روی آن انجام خواهد گرفت .

 

نحوه صحیح قالب بندی یک فیلمنامه:

اکثر فیلمنامه نویسان از نرم افزارهای فیلمنامه نویسی برای قالب بندی خودکار اسکریپت های خود استفاده می‌کنند، اما با این وجود باز هم دانستن شیوه قالب بندی فیلمنامه امری ضروری است. زمانی که نوشتن در قالب فیلمنامه را یاد گرفتید،دیگر فیلمنامه نویسی ملکه ذهن شما می شود و در آن تبحر پیدا خواهید کرد.

  1. حاشیه‌های صفحه (Page margins) : شما باید یک حاشیه ۱ و نیم اینچی در سمت چپ صفحه، یک حاشیه ۱ اینچی در سمت راست صفحه و ۱ اینچ فضای سفید در بالا و پایین صفحه داشته باشید.
  2. فونت: یک فیلمنامه استاندارد صنعت از فونت Courier اندازه ۱۲ استفاده می کند.
  3. صفحه عنوان (Title page): فیلمنامه باید یک صفحه عنوان داشته باشد که در آن فقط اسم فیلم و اسم فیلمنامه نویس، اطلاعات تماس و مدیربرنامه (در صورت وجود) ذکر شود.
  4. شماره صفحات: به غیر از صفحه اول، هر صفحه از اسکریپت باید شماره گذاری شود.
  5. نام شخصیت ها: وقتی برای اولین بار شخصیتی را معرفی می کنید، نام او را با حروف بزرگ بنویسید و به دنبال آن یک توضیح کوتاه در پرانتز قرار دهید.
  6. دیالوگ:  اسم شخصیتی که در حال صحبت کردن است را با حروف بزرگ، در مرکز صفحه و با فاصله ۳٫۷ اینچ از سمت چپ صفحه بنویسید. دیالوگ کاراکترها را زیر نام آن ها در مرکز قرار دهید. هر قسمت دیالوگ باید ۲٫۵ اینچ از سمت چپ صفحه فاصله داشته باشد .
  7. وُیس اُوِر (Voiceover) : با نوشتن”” V.O در کنار نام شخصیتی که دارد صحبت می کند به صدای خارج از تصویر اشاره کنید.
  8. آف اسکرین یا آف کامرا : برای اشاره به کاراکترهایی که در صحنه حضور دارند و صدایشان به گوش می رسد اما خودشان در قاب نیستند از (.O.S یا آف اسکرین برای فیلمنامه های سینمایی) و (O.C به معنای آف کمرا برای فیلمنامه های تلویزیونی) استفاده کنید .
  9. توضیحات مربوط به دیالوگ : تمام توضیحات مربوط به نحوه گفتن دیالوگ توسط کاراکتر را مستقیماً بالای دیالوگ در پرانتز قرار دهید.
  10. توصیف صحنه و دستور صحنه : توضیحات مربوط به صحنه را با حاشیه سمت چپ صفحه در یک راستا قرار دهید.
  11. تیتر یا عنوان صحنه : که اغلب به آن ها ” اسلاگ لاین “هم گفته می شود، عناوین هر صحنه تماماً با حروف بزرگ نوشته می‌شوند و در سمت چپ صفحه قرار می‌گیرند .
  12. مکان‌ها: در عناوین صحنه باید همیشه اول به EXT برای “خارجی” یا INT برای “داخلی” بودن یک صحنه اشاره شود .
  13. انتقال‌ها: دستورالعمل‌هایی مثل «FADE OUT» یا «SMASH CUT TO» را با حروف بزرگ، در حاشیه سمت راست بنویسید.

 

چطور یک فیلمنامه با ساختار سه پرده ای بنویسیم ؟

“ساختار سه پرده‌ای” فیلمنامه شما را به سه بخش مجزا تقسیم می‌کند که هر بخش یک یا چند پلات پوینت (نقطه عطف) را به خود اختصاص می‌دهند که همگی کنش کلی داستان را پیش می‌برند . در طول این سه پرده،یک ساختار داستانی کامل به وقوع می‌پیوندد . شخصیت اصلی یک قوس شخصیتی (Character Arc) را از سر می گذراند، پیرنگ (Plot) در راستای تحقق هدف قهرمان داستان پیش می رود و در پایان، کنش گره گشایی می شود و بلاتکلیفی ها پایان می‌گیرند .

  1. پرده اول: پرده اول معمولاً با اکسپوزیشن (مقدمه) آغاز می شود – یعنی یک یا چند صحنه که در آن ها ، دنیای روزمره شخصیت اصلی داستان نمایش داده می‌شود . با این حال، قبل از پایان پرده اول باید یک “حادثه انگیزنده” رخ دهد – یعنی حادثه‌ای که قهرمان داستان را از دنیای عادی خود بیرون می‌کشد و به کنش اصلی داستان پرتاب می‌کند. این پرده با یک نقطه عطف به پایان می‌رسد و کنش را به پرده دوم هدایت میکند .
  2. پرده دوم: بخش میانی فیلمنامه شامل یک جریان خیزنده (Rising Action) است که به نقطه میانی منتهی می شود، سپس همه چیز به یک “بحران” تبدیل می شود. در پرده دوم مخاطرات سفر قهرمان داستان افزایش پیدا میکند و شاید خطری پیش بینی نشده آشکار شود. پرده دوم معمولاً با یک نقطه عطف دیگر به پایان می رسد و به نظر می رسد که قهرمان داستان شکست خواهد خورد. گاهی اوقات به آن “شب تاریک روح” هم می گویند.
  3. پرده سوم: پرده سوم با یک اتفاق “پیش از رسیدن به نقطه اوج” آغاز می شود. این اتفاق شامل رویدادهایی است که منجر به یک تقابل بحرانی می‌شوند و در آن قهرمان داستان با نقطه‌ای بدون بازگشت روبرو می‌شود: یا باید پیروز شود یا نابود . این رویداد به نقطه اوج واقعی فیلم ختم می‌شود، جایی که قهرمان داستان در نوعی رویارویی نهایی با یک نیروی مخالف مواجه می شود. در نهایت داستان با یک گره‌گشایی تشنج زدایی می‌شود، و وقایع کلایمکس به زندگی عادی بازمی گردند. مطمئناً زندگی قهرمان داستان دیگر مثل قبل نخواهد شد.

توجه داشته باشید که تقریباً همه فیلم‌نامه‌ها دارای پلات های فرعی (که به B-stories هم معروفند) هستند که همزمان با پلات اصلی اتفاق می‌افتند. این پلات های فرعی، که اغلب برای شخصیت‌ پردازی ها ضروری هستند،ممکن است از ساختار استاندارد سه‌پرده ای پیروی کنند، اما نحوه عملکرد آن ها از داستانی به داستان دیگر بسیار متفاوت است.

 

چطور یک فیلمنامه با ساختار هفت پرده ای بنویسیم ؟

ساختار هفت پرده ای فیلمنامه هم در واقع در همان ساختار سه پرده ای جا می گیرد ولی روایت را به مجموعه ای از بخش های کوچکتر و جزئی تر تقسیم می‌کند. هنگامی که به چهارچوب کلی فیلمنامه خود دست پیدا کردید،می توانید با در نظر گرفتن این چارچوب داستان خود را بسط دهید:

  1. هوک (Hook): هوک به معنی قلاب است .قلاب اولین صحنه پرده اول است. این صحنه نقطه شروع شماست. در این بخش ، شما موقعیت را مشخص می‌کنید  و شخصیت اصلی خود را معرفی می کنید. در هر داستان، شخصیت اصلی یک تحول را پشت سر می گذارد. در این بخش، قبل از شروع سفر قهرمان، باید به مخاطب نشان دهید که شخصیت اصلی کیست و زندگی او چگونه است.
  2. نقطه عطف اول: بعد از اینکه مخاطبان خود را با شخصیت ها و موقعیت داستان آشنا کردید،حادثه انگیزنده رخ می دهد. این اتفاق همان چیزی است که پلات را شعله ور میکند و قهرمان داستان را به سفر می کشاند و او را از منطقه امن و راحتش خارج می کند. باید دلیل محکمی وجود داشته باشد که آنها را مجبور کند با وجود بی میلی و عدم اشتیاق ، این چالش را بپذیرند. این یک نقطه بدون بازگشت است و تقریباً جایی است که پرده دوم آغاز می شود.
  3. نقطه بحرانی اول (Pinch point one) :با شروع پرده دوم، کاراکتر شما سفرش را آغاز می کند و به محیط جدید و چالش های خود واکنش نشان می دهد. کشمکش های بیرونی کم کم به آن ها فشار وارد می کنند. اینجاست که نویسنده آنتاگونیست ها یا آدم های بد  قصه را معرفی می کند.
  4. نقطه میانی: تقریباً در نیمه مسیر داستان، باید یک واژگونی اساسی وجود داشته باشد. در نتیجه، قهرمان داستان (پروتاگونیست) روی هدف تمرکز می‌کند و استراتژی خود را از واکنش به کنش تغییر می‌دهد. همانطور که داستان صعود خود را به سمت نقطه اوج آغاز می کند، بحران و تنش شدت میگیرد .
  5. نقط بحرانی دوم : وقتی قهرمان داستان به مانع برخورد می‌کند، مشکلی پیش می‌آید. این نقطه عطفی است که با ایجاد سوال در بیننده باعث می شود به این فکر کند که آیا قهرمان داستان در پایان پیروز خواهد شد یا خیر. شخصیت اصلی به توانایی های خود شک می کند چون تمام انرژیش را برای رویارویی با دشمن و به پایان رساندن سفر جمع کرده . همینطور که این مسیر به سمت رویارویی بزرگ نقطه اوج می‌رود، قهرمان داستان بینش جدیدی به دست می‌آورد و با نزدیک شدن به پایان پرده دوم، اعتماد به نفس پیدا می‌کند که پایداری کند.
  6. نقطه عطف دوم : اینجاست که داستان به نقطه اوج خود نزدیک می شود. اینجاست که در نهایت قهرمان داستان رو در رو با دشمن خود مواجه می شود. اینجا ، اوج شدت دراماتیک و احساسی یک داستان است و باید نتیجه گیری بزرگی را برای خوانندگان فراهم کند.
  7. گره گشایی یا رزولوشن: این صحنه پایانی که به عنوان فرجام یا آخر داستان هم شناخته می‌شود (نتیجه گیری در پرده سوم در ساختار سنتی سه پرده ای) جایی است که قهرمان داستان به حالت عادی برمی‌گردد یا حالت جدید خود را می‌پذیرد. در پایان این پرده، قوس های شخصیت به سرانجام می رسند و قهرمان داستان دستخوش دگرگونی و تحول هایی شده است که آن ها را در حالتی متفاوت با زمانی که اولین بار بیننده با آن ها ملاقات کرد قرار می دهد .

دیدگاه‌ها (0)

*
*

8 − 8 =

بلک فرایدی شروع شد : 35 درصد تخفیف بر روی تمامی محصولات + 50 درصد تخفیف بیشترکلیک کنید
+