توضیحات
در این مجموعه بیش از ۴۰۰ اثر طراحی و نقاشی رنه ماگریت (René Magritte) رو با بالاترین کیفیت موجود قرار دادیم .
حجم فایل : ۶۵۲ مگابایت
مشاهده نمونه آثار قرار گرفته این هنرمند در این مجموعه :
بیوگرافی رنه ماگریت :
رنه فرانسوا گیلن ماگریت (۲۱ نوامبر ۱۸۹۸ – ۱۵ آگوست ۱۹۶۷) هنرمند سورئالیست بلژیکی بود که به خاطر تصویرسازی اشیای آشنا در زمینهها و موقعیتهای ناآشنا و غیرمنتظره شهرت دارد، امری که اغلب پرسشهایی در باب ماهیت و مرزهای واقعیت و بازنمایی برمیانگیخت. آثار او بر هنر پاپ، هنر مینیمالیستی و هنر مفهومی تاثیر گذاشته است.
رنه ماگریت در سال ۱۸۹۸ در شهر لسین در استان انو در بلژیک به دنیا آمد. او بزرگترین پسر لئوپولد ماگریت، خیاط و فروشندهی پارچه، و رجینا (با نام خانوادگی مادری برتینچامپس) بود که پیش از ازدواجش کلاهدوز بود. اطلاعات کمی از دوران کودکی ماگریت در دست است. او در سال ۱۹۱۰ درسهای طراحی را آغاز کرد.
در ۲۴ فوریه ۱۹۱۲، مادر ماگریت خودکشی کرد و خود را در رودخانهی سامبر در شاتله غرق کرد. این اولین تلاش او برای خودکشی نبود. جسد او تا ۱۲ مارس، ۱۶ روز بعد، پیدا نشد. بر اساس یک افسانه، ماگریت ۱۳ ساله هنگام بیرون آوردن جسد مادرش از آب حضور داشته، اما تحقیقات اخیر صحت این روایت را زیر سوال برده است و احتمالاً این داستان توسط پرستار خانواده ساخته شده باشد. گفته میشود که وقتی جسد مادرش پیدا شد، لباسش صورت او را پوشانده بود؛ تصویری که گفته میشود منبع الهام برخی از نقاشیهای ماگریت در سالهای ۱۹۲۷–۱۹۲۸ بوده، از جمله اثر مشهور «عشاق»، که در آن چهرهی افراد با پارچه پوشانده شده است.
نخستین نقاشیهای ماگریت که به حدود سال ۱۹۱۵ بازمیگردند، امپرسیونیستی بودند. بین سالهای ۱۹۱۶ تا ۱۹۱۸، او در آکادمی سلطنتی هنرهای زیبای بروکسل زیر نظر کانستانت مونتالد تحصیل کرد، اما آموزشهای آنجا برایش الهامبخش نبود. او همچنین در همین آکادمی کلاسهایی را نزد گیسبرت کومباز، نقاش و طراح پوستر، گذراند. آثار او در دورهی ۱۹۱۸ تا ۱۹۲۴ تحت تاثیر آیندهگرایی (فوتوریسم) و کوبیسم فیگوراتیو متزینگر بودند.
از دسامبر ۱۹۲۰ تا سپتامبر ۱۹۲۱، ماگریت در پیادهنظام بلژیک در شهر فلاندر بِوِرلو نزدیک لئوپولدزبورگ خدمت کرد. در سال ۱۹۲۲، با ژورژت برژر ازدواج کرد، کسی که در کودکی و سال ۱۹۱۳ با او آشنا شده بود. همچنین در سال ۱۹۲۲، شاعر مارسل لکومته نسخهای از نقاشی «سرود عشق» اثر جورجو د کیریکو (۱۹۱۴) را به ماگریت نشان داد. این اثر او را به گریه انداخت و او آن را اینگونه توصیف کرد: «یکی از تاثیرگذارترین لحظات زندگیام، جایی که برای نخستین بار چشمهایم اندیشه را دیدند». نقاشیهای ویلیام دوگوو دو نونک، نقاش سمبولیست بلژیکی، به ویژه «خانهی کور» (۱۸۹۲)، نیز به عنوان تاثیری بر ماگریت شناخته شدهاند، بهویژه در آثار و مجموعههای او با عنوان «امپراتوری نورها».
در سالهای ۱۹۲۲–۱۹۲۳، ماگریت به عنوان طراح در یک کارخانهی کاغذ دیواری مشغول به کار شد و تا سال ۱۹۲۶ نیز پوستر و تبلیغات طراحی میکرد، تا اینکه قراردادی با گالری لو سانتور در بروکسل به او امکان داد تا بهصورت تماموقت به نقاشی بپردازد. در سال ۱۹۲۶، ماگریت نخستین نقاشی سورئالیستی خود را با عنوان «سوار گمشده» خلق کرد و در سال ۱۹۲۷ اولین نمایشگاه انفرادی خود را در بروکسل برگزار کرد، که نقدهای ضعیفی دریافت نمود.
پس از ناامیدی از ناکامی نمایشگاهش، ماگریت به پاریس نقل مکان کرد، جایی که با آندره برتون دوست شد و وارد گروه سورئالیستها شد. یک کیفیت توهمآمیز و رویاگونه ویژگی مشخص و وجه تمایز نسخهی ماگریت از سورئالیسم محسوب میشود. ماگریت به یکی از اعضای برجستهی این جنبش تبدیل شد و سه سال در پاریس ماند. در سال ۱۹۲۹، او همراه با ژان آرپ و ایو تانگی قراردادی با گالری گوئمانس در پاریس امضا کرد.
در ۱۵ دسامبر ۱۹۲۹، ماگریت در آخرین شماره La Révolution surréaliste (شماره ۱۲) مشارکت کرد و مقالهی خود با عنوان «کلمات و تصاویر» را منتشر کرد، جایی که کلمات با تصاویر بازی میکنند و با اثر او «خیانت تصاویر» (یا این یک پیپ نیست) هماهنگ است.
گالری لو سانتور در پایان سال ۱۹۲۹ تعطیل شد و قرارداد درآمدزای ماگریت نیز پایان یافت. پس از اینکه تاثیر اندکی در پاریس از خود به جا گذاشت، ماگریت در سال ۱۹۳۰ به بروکسل بازگشت و دوباره در زمینهی تبلیغات کار کرد. او همراه با برادرش، پل ماگریت، یک آژانس تبلیغاتی تاسیس کرد که درآمدی برای امرار معاش برایش فراهم میکرد. در سال ۱۹۳۲، ماگریت به حزب کمونیست پیوست و طی چند سال، گاهی از آن جدا میشد و دوباره به آن ملحق میشد. بین سالهای ۱۹۳۰ تا ۱۹۳۲، ماگریت نمایشگاهی نداشت و هیچ اثری نفروخت. در این دوران، او از حقوق ماهیانهای که توسط کلود اسپاک، نمایشنامهنویس بلژیکی و همسر کاترین اسپاک ترتیب داده شده بود، حمایت مالی میشد. در سال ۱۹۳۴، آلیس لورژ، خواهر سوزان اسپاک، نقاشی La Magie Noire ماگریت را خرید؛ این نخستین اثر از ۱۱ نقاشی بود که در آن همسر ماگریت، ژورژت برژر در ژست کلاسیک برهنه به تصویر کشیده شد. همچنین کلود اسپاک سفارش پرترهی همسر و فرزندانش را به ماگریت داد.
در سال ۱۹۳۶، ماگریت اولین نمایشگاه انفرادی خود در ایالات متحده را در گالری ژولین لوی در نیویورک برگزار کرد و پس از آن در سال ۱۹۳۸، نمایشگاهی در گالری لندن داشت.
بین سالهای ۱۹۳۴ تا ۱۹۳۷، ماگریت پوسترهای فیلم را تحت نام مستعار Emair برای شرکت آلمانی پخش فیلمهای ناطق Tobis Klangfilm طراحی کرد. آرشیو شهر لوون هفت پوستر طراحیشده توسط ماگریت را حفظ کرده است.
در مراحل اولیهی کارش، ادوارد جیمز، حامی بریتانیایی سورئالیسم، به ماگریت اجازه داد در خانهاش در لندن بدون پرداخت اجاره اقامت کند، جایی که ماگریت معماری میخواند و نقاشی میکشید. جیمز در دو نقاشی ماگریت در سال ۱۹۳۷ حضور دارد: «اصل لذت» و «نباید تکثیر شود».
د ر دوران اشغال بلژیک توسط آلمان در جنگ جهانی دوم، ماگریت در بروکسل ماند، که این امر باعث قطع ارتباط او با برتون شد. او به طور موقت در سالهای ۱۹۴۳–۱۹۴۴ سبک نقاشیای رنگارنگ و نقاشانه را در پیش گرفت، که به عنوان دورهی رنوار شناخته میشود؛ این تغییر سبک واکنشی بود به احساس بیگانگی و رهاشدگی او در زندگی بلژیک تحت اشغال آلمان.
در سال ۱۹۴۶، ماگریت با دست شستن از خشونت و بدبینی آثار پیشین خود، همراه با چند هنرمند بلژیکی دیگر بیانیهی «سورئالیسم در نور کامل آفتاب» را امضا کرد. در سالهای ۱۹۴۷–۱۹۴۸، که به آن دوره «دورهی واش» (Vache period) گفته میشود، او به سبکی تحریکآمیز و خشن در قالب فوو (Fauve) نقاشی میکرد. در این دوران، او با تولید تقلبی آثار پیکاسو، براک و دِ کیریکو امرار معاش میکرد؛ این مجموعهی تقلبی بعدها به چاپ اسکناسهای جعلی در دوران پساجنگ گسترش یافت. این فعالیت را او همراه با برادرش پل و مارسل مارین سورئالیست که جای پسرش بود انجام داد، که مسئولیت فروش آثار جعلی بر عهدهی او بود. در پایان سال ۱۹۴۸، ماگریت دوباره به سبک و موضوعات سورئالیسم پیش از جنگ بازگشت.
آثار ماگریت در فرانسه در چندین نمایشگاه بازنگری آثار به نمایش گذاشته شده است، که تازهترین آن در مرکز ژرژ پمپیدو (۲۰۱۶–۲۰۱۷) بود. در ایالات متحده، آثار او در سه نمایشگاه بازنگری به نمایش درآمدهاند: در موزهی هنر مدرن در ۱۹۶۵، موزهی متروپولیتن در ۱۹۹۲ و دوباره در موزهی متروپولیتن در ۲۰۱۳. نمایشگاه ۲۰۱۸ با عنوان «فصل پنجم» در موزهی هنر مدرن سن فرانسیسکو بر آثار سالهای پایانی زندگی او تمرکز داشت.
از نظر سیاسی، ماگریت در جناح چپ قرار داشت و حتی در سالهای پس از جنگ نیز روابط نزدیکی با حزب کمونیست حفظ کرد. با این حال، او سیاست فرهنگی عملکردگرای چپ کمونیست را نقد میکرد و گفته بود: «آگاهی طبقاتی به اندازهی نان ضروری است؛ اما این به آن معنا نیست که کارگران محکوم به نان و آب باشند و خواستن مرغ و شامپاین مضر باشد. […] برای نقاش کمونیست، توجیه فعالیت هنری خلق آثاری است که بتوانند زرق و برق و تجمل ذهنی را نمایندگی کنند.» بنابراین، در حالی که به چپِ سیاسی وفادار بود، استقلالی برای هنر قائل بود. از نظر معنوی، ماگریت آگنوستیک (ندانمگرا) بود.











دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.