امداد غیبی چیست ؟ - ایزد (آمده) از دستگاه ، یکی از فنون پیرنگ
پخش آنلاین مخصوص اعضای ویژه می باشد برای خرید اشتراک اینجا را کلیک کنید

امداد غیبی چیست ؟ - ایزد (آمده) از دستگاه ، یکی از فنون پیرنگ

Deus ex machina یا امداد غیبی چیست؟ این اصطلاحی است که زیاد می‌شنویم و به نظر می‌رسد بحث‌های زیادی در مورد تعریف آن وجود دارد. اکثر افراد بر این باورند که این ابزار داستانی ، یکی از فنون پیرنگ است که نویسندگان باید به هر قیمتی شده از آن اجتناب کنند، اما آیا deus ex machina واقعاً انقدر بد است؟ در این ویدیو، ریشه این ابزار داستانی عجیب و چگونگی تکامل آن در طول قرن‌ها را توضیح خواهیم داد. و خواهیم گفت که نویسندگان امروزی چطور می‌توانند از افتادن در دام آن جلوگیری کنند .

اول از همه اصلا بیایید ببینیم deus ex machina به چه معناست؟ این عبارت ، یک عبارت لاتین است که به "خدای آمده از ماشین یا ایزدِ آمده از دستگاه" ترجمه می شود و ریشه آن به تئاتر یونان باستان باز می گردد. در آن نمایش‌ها، «خدای آمده از ماشین» بازیگری بود که نقش خدایی را بازی می‌کرد که با سیستم قرقره‌ای به صحنه وارد میشد . سپس این خدا در ماجرا مداخله می کرد و کشمکشِ بحرانی در نقطه اوج قصه را برای قهرمان داستان فیصله میداد . این ابزار روایی به عنوان یک حقه مورد انتقاد قرار گرفت و بنابراین به عنوان یک فن نویسندگی "بد" یا "تنبلانه" مشهور شد.

یک داستان هر چقدر هم که خیال پردازانه و فانتزی باشد، باید از قواعد و منطق درونی خودش پیروی کند. برای مثال ، نئو می‌آموزد که در ماتریکس، قوانینی مانند گرانش را می‌توان دور زد یا حتی شکست. در نقطه اوج داستان، نئو هجوم گلوله ها را در هوا متوقف می کند. بنابراین، این گره گشایی به خوبی از آب در می‌آید . با این حال، در نقطه اوج فیلم بارگذاری مجدد ماتریکس ، نئو از قدرت های خداگونه خود برای خنثی کردن حمله نگهبانان مهاجم در دنیای واقعی استفاده می کند. این تغییر قوانین می تواند برای مخاطب گیج کننده باشد چون به نظر می رسد منطق درونی فیلم را زیر پا گذاشته .

مشکل دیگری که به ایجاد امداد غیبی می انجامد ، زمانی است که گره گشایی داستان با استفاده از یک دانشی که از قبل نداریم امکان‌پذیر می‌شود. یک مثال کلاسیک از این مورد ، جادوگر شهر اوز است که در پایان ، دوروتی به طور تصادفی به جادوگر شریر آب می پاشد و آب باعث متلاشی شدن او می شود. از آنجایی که دوروتی از قبل نمی‌دانست که آب این تأثیر را دارد، پیروزی او یک شانس محض حساب میشود و نه چیزی بیشتر. این به خودیِ خود یک مشکل نیست، اما تاثیر گره گشایی داستان را تقلیل می دهد و ممکن است مخاطب را غافلگیر کند .

در نهایت می‌رسیم به آخرین نوع از "خدای آمده از ماشین" که تماماً به طور تصادفی ایجاد می شود. نمونه ای از امداد غیبی که به نظر می رسد در این دام افتاده ، صحنه گره گشایی داستان در فیلم  جنگ ستارگان: قسمت اول – تهدید شبح است. در طول نبردی بحرانی، آناکین جوان از کشتی سرنگون شده خود شروع به شلیک می کند و اتفاقاً کل ایستگاه را نابود می کند که کل ارتش دروید را از کار می اندازد. این تقلید از تخریب ستاره مرگ توسط لوک در قسمت چهارم است، که (برای اکثر مردم) پایانی بسیار رضایت‌بخش‌تر بود چون یک موفقیت عمدی بود و تصادفی نبود .

برای جلوگیری از این تله ها در نوشته های خود، چند نکته وجود دارد که باید رعایت کنید : اطمینان حاصل کنید که نتیجه در پایان به درستی از قبل زمینه چینی شده ، مولفه "تصادفی بودن" را به حداقل برسانید، منطق درونی داستان را حفظ کنید، و مهمتر از همه، قهرمان خود را به صورت فعالانه درگیر گره گشایی قصه کنید.