سرگیجه، هیچکاک و مارپیچ - سمبل تمام عیار هیچکاک برای تجسم وسواس (تحلیل سرگیجه)

ما در این قسمت از تجزیه تحلیل فیلم سرگیجه ، به موتیف مارپیچ در بافت داستان دلخراش هیچکاک که در باب وسواس فکری است میپردازیم .

در فیلم سرگیجه (1958) چند موتیف وجود دارد، اما هیچ کدام از آن ها به اندازه موتیف مارپیچ برجسته و پر مفهوم نیستند. از مضامین عمیق تری مثل زندگی و مرگ ، تولد دوباره و وسواس گرفته تا جزئیاتی مانند آرایش مو و وسایل صحنه ، مارپیچ در همه جای سرگیجه هیچکاک حضور دارد. امروز با آنالیز فیلم سرگیجه، تمام حالاتی که در آن مارپیچ هم به یک موتیف بصری و هم به یک موتیف موضوعی تبدیل می شود، شناسایی و تجزیه تحلیل می کنیم.

اسکاتی (جیمز استوارت) یک کارآگاه بازنشسته است که پس از یک حادثه تکان دهنده دچار سرگیجه حاد شده و از آن رنج میبرد . سپس یک دوست قدیمی از او می‌خواهد که همسرش، مادلین را دنبال کند - او معتقد است که روح یک زن مرده همسرش را تسخیر کرده است . تحقیقات اسکاتی او را به رازی سوق می دهد که روی فریب و وسواس استوار است

و بهترین نماد برای این سفر ، مارپیچ است.

پس بیایید ببینیم که مارپیچ دقیقاً چطور نه تنها به یکی از موتیف های غالب در فیلم سرگیجه، بلکه به گل سر سبد موتیف های آثار هیچکاک تبدیل می شود؟  از همان اول شروع می‌شود - قبل از اینکه چیزی ببینیم، موسیقی متن باشکوه فیلم اثر برنارد هرمان را می شنویم. این موسیقی ، الگوی نت عجیبی دارد که در آن دو گام (یکی بالارونده و یکی پائین رونده ) به طور همزمان پخش می شوند. سپس تیتراژ آغازین را می بینیم که توسط Saul Bass بی نظیر طراحی شده است ( سال بس یکی از برجسته‌ترین طراحان گرافیک قرن بیستم آمریکا است)، که مجموعه ای هیپنوتیزمی و انتزاعی از الگوهای مارپیچ طراحی کرده و گیجی ما را بیشتر می‌کند .

اما موتیف مارپیچ در سرگیجه به همین جا ختم نمی شود. ما مدل موی مارپیچ را هم در مادلین و هم در پرتره کارلوتا والدز می‌بینیم. کنده چوب درخت سکویا ، استعاره کاملی از مارپیچ است، همانطور که مادلین زندگی گذشته خود را توصیف می کند - "اینجا من متولد شدم و اینجا مردم." طراحی پلکان برج ناقوس کلیسا هم مارپیچ دیگری است که بارها به آن باز می گردیم. و در نهایت میرسیم به ساختار خود فیلم که یک مارپیچ است چون در نیمه دوم فیلم لوکیشن ها، صحنه ها و کنش های نیمه اول تکرار میشود . دلایل زیادی برای اینکه عاشق فیلم سرگیجه هیچکاک باشیم وجود دارد و شاید استفاده او از موتیف مارپیچ همان چیزی باشد که ما را جذب کرده و باعث می شود دوباره... و دوباره... و دوباره به آن برگردیم.