خون به پا خواهد شد - چگونه پل توماس اندرسن ، سلطه و رسوایی را کارگردانی می کند ؟
خون به پا خواهد شد (2007 ) نه تنها یکی از بهترین فیلم های پل توماس اندرسون است ، بلکه یکی از بهترین فیلم های تاریخ نیز هست . دنیل دی لوئیس – نقش دنیل پلینویو - به عنوان یک بارون ( شخص مهم و برجسته در هر قسمتی ) نفتی بدطینت ، درخشان است و هربار که همراه با پل دانو در نقش پل و ایلای ساندی که کینه جوی و دشمن اوست ( به اصطلاح ، الهه انتقامش ) ، روی صفحه سینما ظاهر میشوند ، جرقه و آتش به پا میکنند . پاول توماس اندرسون کار خود را با فیلم های پر انرژی وپرطمطراقی مانند شبهای عیاشی ، مگنولیا و عشق پریشان آغاز کرد . خون به پا خواهد شد یک تغییر چشمگیر دراماتیک در لحن و انرژی را برای پل توماس اندرسن رقم می زند - در نهایت منجر به ساخت فیلم های محتاط تر اما با این حال قوی مانند استاد ، خباثت ذاتی و رشته خیال می شود.
در این تجزیه و تحلیل ازخون به پا خواهد شد ، پل توماس اندرسون ، این دو شخصیت متخاصم را به نقطه شکست ( فروپاشی روانی و لبریز شدن کاسه صبر و تحمل ) می رساند . پل توماس اندرسون این صحنه را به گونه ای می گیرد که ما با ایلای ساندی همذات پنداری می کنیم - چه در زمان برخورد عصبی و مضطرب او با دنیل و چه در زمان غرق شدنش در لجن و روغن . اما اندرسون چگونه او این کار را انجام می دهد ؟ او ، انتخاب های کارگردانیش در زمینه بلاکینگ و صحنه پردازی فیلم را در راستای به دست آوردن و ضبط همزمان دو چیز ، انجام میدهد - سلطه و چیرگی دانیل و رسوایی و خواری ایلای .
برای این کار ، پل توماس اندرسون از دوربین استفاده می کند تا همواره ایلای یا نقطه نظرش را نشان دهد . حتی وقتی دنیل شروع به ضرب و شتم ایلای روی زمین می کند ، ما (دوربین) به زمین میفتد ، تا این دید نمایان شود . در فیلم خون به پا خواهد شد ، فیلمبرداری نقشی اساسی و کلیدی در خلق و ثبت این داینامیک خشونت بار دارد .