صحنه بازجویی - تارانتینو، فینچر و نولان چگونه مناسبات قدرت را کارگردانی می کنند ؟
چطور یک صحنه بازجویی را کارگردانی کنیم ؟ - در این ویدئو ، نحوه کارگردانیِ صحنه های بازجویی با مناسبات قدرتیِ متفاوت توسط کوئنتین تارانتینو، دیوید فینچر و کریستوفر نولان را بررسی میکنیم .
در صحنه های بازجویی ، قدرت همه چیز است - چه کسی قدرت دارد و چه کسی ندارد. بخش زیادی از این مناسبات قدرت از طریق دیالوگ منتقل میشوند اما در حقیقت توسط دوربین پررنگ میشوند . فیلمسازانی مانند کوئنتین تارانتینو، دیوید فینچر و کریستوفر نولان ، با استفاده از تکنیکهای مختلف از جمله زوایای دوربین، قاب بندی و حرکت ، میتوانند صحنههایی خلق کنند که به همان اندازه که بر زبان گفتاری تکیه دارند به زبان تصویری فیلم هم تکیه میکنند. در این ویدئو، ما قصد داریم سه صحنه از فیلم های این کارگردانان را بررسی کنیم تا نحوه کارگردانی یک صحنه بازجویی را به سه روش بسیار متفاوت شرح دهیم.
تمام صحنه های بازجویی در پایه و اساس به دو طرفِ بحث خلاصه می شوند، یکی که ظاهراً قدرت را در دست دارد و دیگری که فاقد قدرت است . همچنین یک سری پرسش و پاسخ. علاوه بر آن ، فیلمبرداری از یک صحنه بازجویی می تواند طوری صورت گیرد که مناسبات قدرت مطابقت داشته باشد یا به طور کامل واژگون شود .
در صحنه بازجویی فیلم « حرامزادههای لعنتی » ، کوئنتین تارانتینو صحنه را طوری کارگردانی کرده که انتقال قدرت از یک طرف به طرف دیگر را به صورت بصری پررنگ کند. اینجا پس از یک تیراندازی مرگبار، حرامزاده های نجات یافته از تنها بازمانده، بریجت ون همرسمارک بازجویی می کنند. ستوان آلدو رین در حالی که بریجت را مورد بازجویی قرار می دهد به سمت او می آید. تارانتینو از زوایای بالا و پایین دوربین ( High Angle و Low Angle ) ، شیوه ایستادنِ زورگویانه ستوان و اندازه نما استفاده می کند تا به وضوح این رابطه نابرابر را به تصویر بکشد . اما زمانی که بریجت فاش میکند که هنوز هم میتواند به حرامزادهها کمک کند تا مأموریت خود را تکمیل کنند، قدرت به او منتقل میشود - و انتخابهای نما منعکس کننده این انتقال قدرت هستند.
در صحنه بازجویی فیلم «زودیاک» ، کارگردان ، دیوید فینچر صحنهای بسیار خنثی میچیند و میگذارد ابهام در مناسبات قدرت بیشتر حسی باشد تا قابل مشاهده. همانطور که کارآگاهان با آرتور لی آلن، مظنون پرونده مصاحبه می کنند، فینچر نحوه چینش بازیگران ( بلاکینگ ) را به این شکل انجام میدهد که (همه مردان نشسته اند) و صحنه پردازی و شیوه فیلمبرداری نماها اینگونه است (نماهای هم سطح با چشم) . به این منظور که به هیچ یک از طرفین مزیت بصری ندهد. این الگوهای بصری خنثی فقط برای لحظاتی شکسته می شوند ، زمانی که شک کارآگاهان برانگیخته میشود . سپس یک نمای لوانگل (Low Angle) داریم که در آن ، چکمه آلن و ساعتش نشان داده میشود و بعد ، از نماهای اورشولدر عینی تر به نماهای مستقیم و انفرادی کلوزآپ میرسیم . با این حال، مهم نیست که این سرنخها چقدر نگرانکننده باشند ، کارآگاهان چارهای ندارند جز اینکه آلن را رها کنند و تعادل نهایی قدرت را حفظ کنند.
در صحنه بازجویی فیلم «شوالیه تاریکی » ، کارگردان ، کریستوفر نولان از زبانِ بصری فیلم طوری استفاده میکند که انگار قدرت در دستِ بتمن است و با این کار انتظارات ما را واژگون میکند . چون قدرت واقعی کاملاً در اختیار جوکر است. معمولاً پویایی قدرت در صحنه بازجویی به نفع شخصِ بازجو است - اما در صحنه بازجویی جوکر اینطور نیست. بتمن سعی می کند از نظر فیزیکی بر جوکر تسلط پیدا کند و نولان این لحظات را با زوایای دوربین نشان میدهد که منعکس کننده این مناسبات قدرت است. طوری که اگر صحنه بازجویی شوالیه تاریکی را به صورت بی صدا تماشا کنید، واضح است که بتمن در کنترل مطلق است. اما نولان با واژگونی مناسبات قدرت در دیالوگ، صحنه بازجوییِ منحصر به فرد و جذابی را برای ما به تصویر میکشد .