سینما اسکولز

آشنایی با جنبش هنری نئو دادا – ۵ نئو دادائیست تأثیرگذار

آشنایی با جنبش هنری نئو دادا- ۵ نئو دادائیست تأثیرگذار

نئو دادائیسم سبکی ابزورد، مشارکتی و آوانگارد است که دنیای هنر را در دهه ۱۹۵۰ متحول کرد و همچنان بر فرهنگ ما تأثیر گذار است.

 

فهرست مطالب:

  • نئو دادائیسم چیست؟
  • شرح مختصری از تاریخچه هنر نئو دادا
  • ۴ ویژگی هنر نئو دادا
  • ۵ هنرمند تأثیرگذار نئو دادا

 

نئو دادائیسم چیست؟

نئو دادائیسم یک جنبش هنری آوانگارد بود که در اواخر دهه ۱۹۵۰ آغاز شد. باربارا رز، منتقد هنری، این اصطلاح را با اشاره به شباهت‌های این جنبش با دادائیست‌های اوایل قرن بیستم ابداع کرد. برخلاف جنجال های عمدی که دادائیسم را تعریف میکرد، نئو دادائیسم تا حدودی بازیگوشانه تر و کنایه آمیزتر بود. اگرچه هر دو جنبش به دنبال محو کردن شکاف بین هنر و زندگی واقعی بودند، دادائیست‌های قبلی به شدت مخالف هنر بودند و بی‌معنی بودن دنیای هنر را در آثارشان برجسته می‌کردند. جنبش هنری نئو دادائیسم هنرمندان متمایزی داشت که در ستایش و تمسخر همزمان تجاری گرایی و فرهنگ عامه، مشترک بودند.

 

شرح مختصری از تاریخچه هنر نئو دادا

جنبش دادا در حدود اواسط دهه ۱۹۱۰ در زوریخ سوئیس در واکنش به جنگ جهانی اول، فرهنگ بورژوایی و ظهور ناسیونالیسم آغاز شد. یکی از تأثیرگذارترین هنرمندان دادا، مارسل دوشان بود و یکی از مجسمه‌های حاضر و آماده بحث‌برانگیز او مثل فواره (۱۹۱۷)، یک توالت چینی بود. دهه‌ها بعد، در دهه ۱۹۵۰، گروهی از هنرمندان آمریکایی یک سری از اصول دادا را احیا کردند و گرایش‌های غالب اکسپرسیونیسم انتزاعی را به چالش کشیدند که هنرمندانی مانند جکسون پولاک و ویلم دکونینگ به پرورش آن کمک کردند. نئو دادائیست‌ها سبک‌های آوانگارد جدیدی ایجاد کردند که راه را برای هنر پاپ، فلوکسوس و نوواقع‌گرایی هموار کرد.

 

۴ ویژگی هنر نئو دادا

نئو دادائیسم طیف وسیعی از سبک ها و اشکال هنری را در خود جای داده است، اما چند ویژگی ثابت در این جنبش وجود دارد.

۱- روحیه همکاری: جنبش هنری نئو دادا، بسیار مشارکتی بود و رقصندگان، نقاشان، نوازندگان، عکاسان، فیلمسازان و شاعران را گرد هم می آورد. این رویکرد بدون محدودیت، به هنرمندان این امکان را می‌داد که آزادانه با یکدیگر کار کنند و اغلب چندین فرم هنری مختلف را برای یک اثر کنار هم آورند.

 

۲- استفاده از تضاد های پوچ گرایانه: نئو دادائیست ها اغلب از طنز سیاه، آیرونی و مزخرف برای انتقاد از فرهنگ مصرفی دنیای مدرن و همچنین شرایط جنگ سرد در ایالات متحده استفاده می کردند.

 

۳- تاکید بر تفسیر بیننده: نئو دادائیسم بر تفسیر بیننده از نیت هنرمند تأکید داشت. این سبک نوآورانه، نشانگر تغییر از ایده‌های پیشین در هنر مدرن بود و به منطق، عقل و معنا اهمیت می‌داد.

 

۴- آزمایش با متریال های مختلف: نئو دادائیست ها از اشیاء یافت شده و مواد غیرمنتظره در آثار هنری خود استفاده می کردند. نئو دادائیسم با استفاده از اقلام روزمره و تصاویر رایج، مرزهای بین هنر عالی و هنر پست را محو کرد.

 

هنرمند تأثیرگذار نئو دادا

اگر به نئو دادائیسم علاقه دارید، آثار این هنرمندان تأثیرگذار را بررسی کنید.

رابرت راشنبرگ: رابرت راشنبرگ نقاش، مجسمه ساز و گرافیست بود که در طول زندگی حرفه ای خود مرزهای هنری را جابجا کرد. نقاشی های سفید او (۱۹۵۱) آثار ساده و قابل تاملی در جنبش اکسپرسیونیسم انتزاعی بودند. در اواخر دهه ۱۹۵۰ و اوایل دهه ۱۹۶۰، راشنبرگ با استفاده از اشیاء روزمره در هنر خود، از محدودیت‌های این سبک عبور کرد و چیزی را که “ترکیب” می نامید، ایجاد کرد، مثل اثر هنری اش Rhyme (1956)، که یک کراوات را روی بوم نقاشی شده گنجانده بود. او در نقاشی‌های سیلک اسکرینش مثل Retroactive I (1963) از عکس‌ها و تصاویر گرفته شده از مطبوعات استفاده کرد.

 

جسپر جونز: جسپر جونز پس از خدمت در ارتش با رابرت راشنبرگ، آهنگساز آوانگارد، جان کیج و طراح رقص، مرس کانینگهام دوست شد. جونز در سال ۱۹۵۴ در سن ۲۴ سالگی، کار بر روی یک تابلوی موم داغ به نام پرچم را آغاز کرد که در آن پرچم آمریکا را بازتولید کرد و در نهایت به موزه هنر مدرن فروخت. راشنبرگ با نقاشی هایی مانند “هدف تیراندازی با چهار چهره” (۱۹۵۵) و “نقشه” (۱۹۶۱) عمیق تر به بازنمایی مجدد اشیاء روزمره پرداخت. برنز نقاشی شده او (۱۹۶۰) مجسمه ای از قوطی های خالی آبجو بود. آثار هنری نوآورانه جونز بینندگان را تشویق میکرد تا در مفهوم هنر خود تجدید نظر کنند و زمینه را برای جنبش‌های جدیدی مانند هنر پاپ و مینیمالیسم فراهم کنند.

 

مرس کانینگهام: مرس کانینگهام، طراح رقص پیشگام نئو دادا، بیش از ۵۰ سال در قله دنیای رقص آمریکا بود. کانینگهام در اوایل بیست سالگی، در شرکت رقص مارتا گراهام تحصیل کرد. در سال ۱۹۵۳، به تنهایی شروع به کار کرد و شرکت رقص مرس کانینگهام را راه اندازی کرد. در طول دهه های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰، کانینگهام با هنرمندان مشهور دیگری مانند آهنگساز جان کیج، رابرت راشنبرگ، اندی وارهول و روی لیختنشتاین همکاری کرد. او تحت تأثیر ایده های بخت و شانس یک سبک طراحی رقص را توسعه داد، همانطور که در شانزده رقص برای تکنواز و گروه سه (۱۹۵۱) و سوئیت شانس (۱۹۵۳) مشهود است.

 

جان کیج: یکی از ناب ترین آهنگسازان قرن بیستم، جان کیج بود که با استفاده از سازهای نامتعارف و عناصر چند رسانه ای (مولتی میدیا) به کشف صدا پرداخت. او اغلب با دیگر نئو دادائیست ها، از جمله شریک خلاق و رمانتیک خود مرس کانینگهام همکاری میکرد. در آهنگ کیج ۴’۳۳ (۱۹۵۲)، نوازندگان و موزیسین های او چهار دقیقه و ۳۳ ثانیه در طول قطعه سکوت کردند -. رویکرد تفکر برانگیز او به موسیقی بر دنیای هنر در سراسر دهه ۱۹۵۰ و دهه های بعدی تأثیر گذاشت.

 

آلن کاپرو: یکی از پیشگامان هنر پرفورمنس، «آلن کاپرو» بود که بیشتر به فرآیند ساختن هنر علاقه مند بود تا خود اثر هنری. کاپرو که در سال ۱۹۲۷ در آتلانتیک سیتی به دنیا آمد، در اواخر نوجوانی به نیویورک سیتی نقل مکان کرد تا در رشته هنر و نقاشی تحصیل کند. کاپرو پس از شرکت در کلاسی که جان کیج تدریس میکرد، از فرم های سنتی فاصله گرفت و به جای آن بر فلسفه های مربوط به فرآیند ساختن هنر تمرکز کرد و در نهایت ایده «هپنینگ» را توسعه داد، نوعی هنر پرفرمنس که مرز بین اجراکننده و تماشاگر را محو میکرد. همچنین، با مجموعه‌ای از متریال های روزمره در زمینه‌ای منحصربه‌فرد کار میکرد، مانند اثر Words (1962)، که شامل دو اتاق پر از اسناد و پوسترهای نوشته شده بود. او مخاطبان را به تعامل و پیوستن به اینستالیشن تشویق میکرد.

دیدگاه‌ها (0)

*
*

5 × 1 =

تخفیف ویژه : 50 درصد تخفیف برای سفارش های بالای 2 میلیون تومانکلیک کنید
+