تیتراژ ابتدایی - چه چیزی باعث ایجاد یک تیتراژ ( عنوان بندي فيلم ) عالی می شود؟
عنوان بندی آغازین و تیتراژ یک فیلم می تواند صرفا کاربردی باشد یا این که می تواند به فرصتی برای روایت یک داستان غنی تر تبدیل شود . مقدمه های فیلم ( اینترو) (و مقدمه های تلویزیونی) طی سالها ، به نوبه خودشان به یک دستاورد هنری تبدیل شده اند . در این قسمت ، ما قصد داریم به بررسی بهترین تیتراژ های آغازین از نگاه یک تدوینگر ویدئو و یک طراح گرافیک بپردازیم . آنها به ما نظراتشان را میگویند ، درباره این که چه چیزی باعث موفقیت و خوب شدن تیتراژ ها می شود و کجاها کم و کاست داشتند و مطلوب نبودند ، همه ، برای اینکه به ما دید بهتری از نحوه طراحی و اجرای تیتراژ خودمان بدهند .
فصل اول « کارآگاه حقیقی » شگفت انگیز است ( واقعیت است ) اما جدا از این ، تیتراژ آن هم رسما یک کار هنری محسوب میشود . در مقدمه ( اینترو ) « کارآگاه حقیقی » ، ما تصاویری انتزاعی میبینیم که در دابل اکسپوژر قرار گرفته اند و بر روی موسیقی متن دلهره آوری تنظیم شده اند . تازه بعد از جلو رفتن و گذشتن آن فصل است که متوجه می شویم آنها در مقدمه کارآگاه حقیقی ، سرنخ هایی را قرار داده بودند . فیلم « اگه می تونی منو بگیر » مقدمه ای جذاب و عقب گردطور به سبک هنرمند افسانه ای تیتراژ عنوانش ، سال بس دارد . سبک انیمیشن آرت دکو ، با یک آهنگ جاز درخشان و پرشکوه ، مقدمه مناسبی را برای داستانی که قرار است ببینیم ارائه می دهد . مانند بهترین اینتروهای فیلم ، « اگه می‌تونی منو بگیر » این فرصت را برای پیشرفت و تقویت داستان پردازیش حتی با تیتراژ از دست نمی دهد . « طلوع مردگان » (2004) یک تیتراژ ابتدایی را به ما ارائه می دهد که هرج و مرج یک فضای آخرالزمانی کامل زامبی وار را به تصویر می کشد .
ادیت تکه تکه و نوشتن اسم ها با خون کافی است تا ما را وارد آن حال و هوا و جو کند و به وجد بیاورد - اما سازندگان فیلم ، یک موسیقی از لفت فیلد اضافه کردند که کل تیتراژ را در یک قلمرو جدید قرار می دهد . آهنگ "مردی می آید" از جانی کش یک قطعه پرانرژی کانتری است اما به خوبی با تصاویر آخرالزمانی کنار هم قرار می گیرد و این را به یکی از بهترین مقدمه های فیلم تاکنون تبدیل می کند . تیتراژ ابتدایی فیلم « اتاق » از تامی وایزو ، از منظر فیلمسازی به شدت ماهرانه و شایسته است . با این حال ، در اینجا مثالی از تیتراژ وجود دارد که احساس زوری و اجباری بودن و به نوعی ، از سر وا کردن دارد . اطلاعات بسیار کمی در مورد جهان فیلم ، غیر از این که در سانفرانسیسکو فیلمبرداری شده است یا شخصیت هایش به ما ارائه می دهد ، طبیعتا هم جزو یکی از بهترین مقدمه های فیلم حساب نمیشود .
همانطور که پروژه بعدی خود را آماده می کنید ، تمام امکاناتی را که برای خلق تیتراژ ابتدایی خود دارید ، در نظر بگیرید. حال و هوا و مود را در نظر بگیرید ، عناصر پلات ، تم موسیقی . مخاطب خود را بگیرید و آنها را در داستان در حال فاش شدن خود غرق کنید . حالا که بهترین تیتراژ های آغازین (و یکی از بدترین ها) را دیدید ، باید در خلق یک مقدمه فیلم واقعا پویا ، حسابی پیشرفت کنید .
