سه مدل صحنه بازجویی در فیلم ها - اسپیلبرگ، جی. جی. آبرامز و برادران کوئن چگونه از بازی های روانی استفاده می کنند؟
چطور یک صحنه بازجویی تمام عیار بنویسیم ؟ - تجزیه تحلیل سه نوع بازی روانی که فیلمنامه نویسان به بهترین صحنه های بازجویی در فیلم ها تزریق می کنند.
صحنههای بازجویی در فیلمها ، یک هدف اساسی دارند - کسب اطلاعات . یک طرف گفتگو به آن اطلاعات نیاز دارد و طرف دیگر معمولاً در برابر دادن اطلاعات مقاومت میکند . بازجوها اغلب به غیر از توسل به خشونت فیزیکی، از حملات روانی هم استفاده میکنند، تکنیک هایی که به بازی های روانی هم معروفند . در این مقاله ویدیویی با موضوع بررسی صحنه های بازجویی، به سه بازی روانی مختلف که فیلمنامهنویسان با موفقیت زیادی به کار میبرند، خواهیم پرداخت. برای انجام این بررسی ، به آثار فیلمسازانی مثل استیون اسپیلبرگ، جی.جی. آبرامز و برادران کوئن نگاه می کنیم .
چطور یک صحنه بازجویی بنویسیم ؟
در ویدیوی قبلی با همین موضوع ، تکنیکها و نکاتی را در مورد نحوه کارگردانی صحنه های بازجویی توضیح دادیم . حالا بیایید در مورد چگونگی نوشتن یک صحنه بازجویی با استفاده از این سه تکنیک تاثیرگذار صحبت کنیم: نقش پلیس خوبه و پلیس بده رو بازی کردن، استفاده از یک تهدید خارجی و فریب دادن . هر کدام از این ها ، میزانی جنگ روانی در صحنه های بازجویی ایجاد می کنند که معمولاً به عنوان یک نوع جنگ نرم نشان داده میشود .
صحنه بازجویی مدل پلیس خوبه و پلیس بده :
اول از همه، تکنیکِ پلیس خوبه و پلیس بده را داریم – یک استراتژی نقش آفرینی که به دو بازجو نیاز دارد ، تا رفتارهای متفاوتی را انجام دهند. زمانی که تهدیدهای کلامی یا فیزیکیِ پلیس بده شدیدتر می شود، مظنون آماده همکاری با پلیس خوبه که ملایم و معقول تر است می شود. این مدل صحنههای بازجویی در فیلمها به صورت کلیشه واری انجام میشوند، اما راههایی برای واژگونی انتظارات مخاطب ، خصوصا در فیلم های کمدی وجود دارد.
صحنه های بازجویی با استفاده از یک تهدید خارجی:
گاهی اوقات، تهدید شخص مظنون تأثیر چندانی ندارد. اما زمانی که همان تهدید با چیزی یا کسی که برایشان اهمیت زیادی دارد اعمال شود، ممکن است اثر خود را تغییر دهند. مدل رایج این تهدید ، استفاده از جان معشوقه شخصیت اصلی به عنوان تهدید است. این امر مظنون را در موقعیت دشواری قرار می دهد – یا باید اطلاعات خود را فاش کند یا شاهد رنج بردن عزیزش باشد.
صحنه های بازجویی با فریب :
گزینه آخر ، میزانی فریب توسط بازجوها را طلب میکند. این می تواند یک دروغ ساده، یک مدرک جعلی، یا یک حیله استادانه باشد که به مظنون چاره ای جز اعتراف کردن نمی دهد. اگر بحث اخلاقی را کنار بگذاریم، این نوع صحنه های بازجویی در فیلمها میتوانند بسیار تاثیرگذار باشند، هم روی مخاطب ، هم روی مظنون . زمانی که هیچکدام تا زمان افشای بزرگ ، از فریبکاری خبر ندارند . صحنه بازجویی در فیلمها و سریال های تلویزیونی به وفور پیدا میشود ، اما با کمی پیچ و تاب و تغییر در تکنیکهای آشنا، میتوان آن را به چیزی هوشمندانه و سرگرمکننده تبدیل کرد.